ادب و احترام متقابل
یکی از مهارتهای ارتباط مؤثر رعایت ادب و احترام است. رعایت این مقوله در نفوذ کلام در مخاطب تأثیر فراوانی دارد این تأثیر در اطرافیان که به عنوان شخص ثالث این فرایند را مشاهده میکنند نیز جاری است. عدم رعایت ادب و احترام چه بسا با وجود اقناع طرف مقابل باعث کینه در دل مخاطب یا شکست وی در بحثهای مناظره ای میشود.
در منش ارتباطی امام رضا به دفعات مؤلفه ادب و احترام را میتوان مشاهده کرد نمونه بارز آن در مناظره حضرت با جاثلیق رومی است؛ آنجا که امام ابتدا از وی اعتراف میگیرد که لوقا مرقابوس و متی از علمای انجیل هستند و سپس با استفاده از فرایندی ،عقلی نظر جاثلیق را از صدق ایشان بر می گرداند نهایتا با توجه به تقدسی که مسیحیان برای این افراد قائل اند و تقاضای جاثلیق از صرف نظر کردن از این بحث امام در نهایت ادب به عقاید وی احترام میگذارد و از ادامه بحث در این خصوص صرف نظر میکند.
فَقَالَ الْجَائِلِيقُ يَا عَالِمَ الْمُسْلِمِينَ أُحِبُّ أَنْ تُعْفِينِي مِنْ أَمْرٍ هَؤُلَاءِ قَالَ الرِّضَا فَإِنَّا قَدْ فَعَلْنَا سَلْ يَا نَصْرَانِي عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ الْجَائِلِيقُ لِيَسْأَلُكَ غَيْرِي فَلَا وَ حَقِّ الْمَسِيحِ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ فِي عُلَمَاءِ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَكَ. (2) ۲. التوحيد، ص ۴۲۷ )
۱۱6
جاثلیق گفت ای عالم مسلمانان دوست دارم مرا در این مورد و از گفتگو درباره این اشخاص معاف بداری و از این بحث در گذری فرمود ما از این گذشتیم اینک هر چه در نظر داری سؤال کن گفت دیگری سؤالات خود را مطرح کند به مسیح سوگند در میان علمای مسلمانان مانند شما کسی نیست.
همگامی
در متون ارتباطات اجتماعی از همگامی به همدلی نیز تعبیر میشود. در شرایط بحرانی انسان نیازمند یاری دیگران است تا خود را از بحران نجات دهد.(1) ۱ شرقی، محمدرضا مهارتهای زندگی در سیره رضوی، ص ۶۸ ) از دیگر سو با توجه به این که برخورد با باورهای اشخاص در واقع برخورد با حقیقت آنهاست انگیزه و نظر ما هر چند قرین به خیرخواهی و حتی درست باشد آنگاه که برای بیان اشتباه طرف مقابل باشد، چه بسا در ادامه روند ارتباط اخلال ایجاد کند و واکنش مخاطب را به دنبال داشته باشد که برای جبران این امر میتوان از روش همگامی استفاده کرد. (2) معجزه ارتباط و ان ال پی، صص ۴۷ -۴۸)
در کلام رضوی این مهارت را میتوان در دلداری امام رضا از یونس بن عبدالرحمن که از بدگویی اهل قبیله اش دلگیر بود مشاهده کرد. (3) اختیار معرفه الرجال، ص ۴۸۷ )
همچنین یسع بن حمزه از امام نقل میکند روزی مردی که در سفر حج زاد و توشه خود را از دست داده بود مشکلش را با امام مطرح و از
۱۱7
ایشان درخواست کمک میکند امام به منزل میرود و از پشت در بدون این که مرد چهره امام را ببیند به او مبلغی پرداخت میکند.(1) مناقب آل ابیطالب م، ج ۴، ص ۳۶۱ )
چنان که در این واقعه مشاهده میکنیم امام رضا با درک وضعیت فرد مورد بحث به گونه ای عمل میکند که ضمن ابراز همدردی و امداد به وی از شرمندگی او نیز جلوگیری شود.
نمونه قرآنی همگامی را میتوان در محاجه پیامبر اکرم الله با مشرکان دید آنگاه که قرآن کریم به ایشان می فرماید:
قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَ إِنَّا أَوْ إياكم لعلى هُدى أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِين (2) ۲. سبا ٫ ۲۴ )
بگو کیست که شما را از آسمانها و زمین روزی می دهد؟ بگو خدا و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم.
با این که میدانیم گوینده سخن به خوبی مهتدین و گمراهان را از یکدیگر باز می شناسد با اتخاذ شیوه همگامی مخاطب را از حالت تدافعی خارج میکند و با در نظر داشتن این که وی تنها اندیشه و خرد نیست بلکه گرد آمده ای از عواطف و احساسات است سعی در اقناع بعد عاطفی وی با استفاده از این شیوه دارد. (3) مکارم شیرازی ناصر و دیگران تفسیر نمونه، ج ۱۸، ص ۸۷ )
۱۱8
هماهنگی قول و عمل
هماهنگی قول و عمل به ویژه در پایداری ارتباط اثر بخش تأثیری به سزا دارد. خداوند متعال می فرماید
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (1) ۱ صف /2)
ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی میگویید که انجام نمی دهید؟
خطاب آیه به مؤمنین است نه همه مردم پس این مطالبه ای از جانب خداوند برای مؤمنان است. از طرفی در فرهنگ رضوی نیز ایمان تنها اقرار به زبان نیست بلکه شرط ایمان عمل به ارکان نیز هست
الْإِيمَانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ لَفْظُ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلُ بِالْجَوَارِحِ لَا يَكُونُ الْإِيمَانُ إِلَّا هَكَذَا. (2) الخصال، ج ۱، ص ۱۷۸؛ عيون اخبار الرضاء الله، ج ۱، ص ۲۲۷؛ الامالی، ص ۴۴۹. )
ایمان دارای سه رکن است پیوند قلبی و تلفظ به زبان و عمل به اعضا و جوارح ایمان بدون اینها تحقق نمی پذیرد.
به راستی سخن فردی که قول و عملش با یکدیگر یکی نیست فاقد اثر بخشی لازم است حدیث معروف پیامبر درباره خوردن رطب نیز گویای همین مطلب است.
از طرفی انسان عقایدی بر زبان جاری میسازد که نشان از اعتقاد قلبی وی به آنهاست. اگر در فرایند ارتباط مخاطب بین دل و زبان گوینده
۱19
ناهماهنگی ببیند طبیعتاً تأثیری نیز از قول او نخواهد پذیرفت.
در رفتار امام رضا این موضوع در حساس ترین مواقع نیز بروز میکند. منقول است که در یکی از مناظرات امام رضا با اصحاب ادیان امام ضمن به خرج دادن حوصله فراوان در مناظره از هنگام صبح تا اذان ظهر به محض رسیدن وقت نماز بحث را تعطیل و نماز میگزارد و سپس به دلیل وعده ای که با کسی کرده بود مکان بحث را ترک میکند و طبق قولی که به اصحاب مناظره داده بود فردای آن روز به محل بحث باز می گردد. (1) الثاقب في المناقب، ص ۱۹۳. )
حدیثی از امام رضا به نقل از نبی اکرم الله منقول است که می فرماید:
لَا قَوْلَ إِلَّا بِعَمَلِ وَ لَا قَوْلَ وَ عَمَلَ إِلَّا بِنِيَةٍ وَلَا قَوْلَ وَ عَمَلَ وَ نِيَةَ إِلَّا بِإِصَابَةِ السُّنَّةِ" (2) . الامالی، ص ۳۳۷.)
گفتار بدون عمل بی فایده است و عمل بدون نیت نتیجه ای ندارد و نیت هم باید مطابق سنت باشد.
موقعیت شناسی در سخن گفتن و سکوت
مسلم است که برای برقراری ارتباط اولین مسئله ای که به ذهن متبادر می شود، سخن گفتن است «بیان نعمتی است که خداوند آن را به یکی از نعمات قابل یادآوری به انسان میداند.(3) خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَمَهُ الْبَيَانَ؛ الرحمن ٫ ۳-۴ ) البته این سؤال مطرح است که آیا در آموزه های دینی سخن گفتن اولی است یا سکوت؟ امام رضا در
۱۲0
توصیف سکوت می فرماید:
مِنْ عَلَامَاتِ الْفِقْهِ الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ وَ الصَّمْتُ، إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِكْمَةِ، إِنَّ الصَّمْتَ يُكْسِبُ الْمَحَبَّةَ وَ هُوَ دَلِيلٌ عَلَى الْخَيْرِ . (1) ۱ قرب الاسناد، ص ۳۶۹؛ کافی، ج ۱، ص ۳۶)
از نشانه های فقه و بصیرت حلم و بردباری و سکوت است. سکوت یکی از درهای حکمت است و ایجاد محبت میکند و راهنمایی به سوی خیرات است.
از دیگر سو باید گفت سخن و سکوت هر یک جایگاه خود را دارند و نمی توان یکی را بر دیگری رجحان داد در عین حال میدانیم زبان خود در معرض آسیبهای مختلفی است و تأکید معصومان بر سکوت به دلیل همین خطرات مترتب بر سخن گفتن است نه این که نفس سخن گفتن مذموم باشد زیرا امام رضا از قول جدش علی می فرماید که مردم در زیر زبان خود مستور هستند؛ مقصود این است که تا انسان سخن نگوید قدر و اندازه اش معلوم نمیشود
الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لسانه (2) الخصال، ص ۴۴۷ )
انسان در زیر زبان خود مستور است.
پس میتوان گفت به شرط احتراز از آسیبهای سخن گفتگو بر سکوت رجحان دارد.
۱۲1
در هر صورت باید گفت انسان موقعیت سخن یا سکوت خود را باید به خوبی تشخیص دهد نمونه بارز این رفتار معصومین هستند. در گفتار و رفتار رضوی نیز به تبع دیگر معصومان این عامل مؤثر ارتباطی را نیز میتوان یافت؛ به طوری که امام کاظم در توصیف امام بعد از خود على بن موسى الرضا میفرماید:
قَوْلُهُ حُكْمٌ وَ صَمْتُهُ عِلْمٌ يَبينُ لِلنَّاسِ مَا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ (1) ا. کافی، ج ۱، ص ۳۱۴؛ عیون اخبار الرضاء ، ج ۱، ص ۲۴. )
هنگام سخن گفتن بهترین سخنگو و هنگام سکوت بهترین دانشمند و متفکر است برای مردم اختلافات آنها را بیان میکند.
البته باید توجه داشت که بهره گیری به موقع از سخن و سکوت لازمه حکمت معصومان است و طبیعتاً به وسیله خود امام تصریح نمی شود، ولی پژوهشگر علوم حدیث از فحوای کلام و در نظر گرفتن موقعیت ذکر حدیث میتواند به این موضوع دست یابد.
این موضوع را به خوبی میتوانیم در مناظرات حضرت یا تعامل ایشان با مأمون ببینیم چه آن جا که امام شاه به جای این که خود وارد مناظره با سلیمان مروزی شود پاسخها را به یکی از صحابه نو مسلمان واگذار می کند(2) روش شناسی مناظرات حضرت رضاه، ص ۶۷ ) و چه آنجا که به هنگام مراجعت به مرو ضمن پاسخ گویی به سؤالات مردم از ذکر اموری که حساسیت ضحاک نماینده مأمون را تحریک کند، صرف نظر می کند. (3) ترجمه عيون اخبار الرضاء الاد، ج ۲، ص ۴۲۹ )
122
از دیگر سو هنگامی که امام مصلحت را در شکستن سکوت میبیند با صراحت تمام مأمون را به تغییر شیوه حکومت داری و عزیمت به مرکز بلاد مسلمین فرامی خواند .(1) 1. عيون اخبار الرضاء ، ج ۲، ص ۱۶۰. )
ارتباط نزدیک
نزدیکی به مخاطبان یکی از عوامل رفتاری در مهارتهای ارتباطی است. مجاورت از دو جنبه در خور بررسی است؛ اول از جنبه فیزیکی به طوری که هر چه قرب مکان بیشتر باشد ارتباط نیز بیشتر خواهد بود و دوم این که مجاورت عملکردی است که بستگی به استفاده دو یا چند نفر از محیط یا وسایلی خاص دارد.
قرب جوار در متون دینی ما نیز از جنبه های مختلف مورد تأکید بوده است. نحوه انتخاب مکانها به وسیله بزرگان دین میتواند تأکید بر این نکته باشد. مشاهده میکنیم امیرالمؤمنین علی زمانی که ضرورت انتقال پایتخت مسلمین را از مدینه احساس میکند اول این که پایتخت را به مکانی مسلط به مناطق آزاد شده انتقال میدهد و دوم این که جایی را انتخاب میکند که به سبب وجود مکانهای شریف دارای اهمیت است.
تفاوت نگرش را میتوان در نحوه انتخاب پایتخت به وسیله امیر المؤمنین در کوفه عباسیان در بغداد و سامرا و معاویه در دمشق دید. این موضوع همچنین درباره پیامبر اکرم که پایتخت خود را به سبب تداوم ارتباط ناشی از عهدی که با انصار بسته بود مدینه در نظر گرفت جای دقت دارد.
موضوع مجاورت در آموزه های رضوی نیز قابل مشاهده است. در
۱۲3
چگونگی هجرت ایشان به مرو امام له به همین سادگی راضی به ترک جوار مرقد مطهر پیامبر ده نمیشود وقتی که با در نظر گرفتن مصالح مسلمین قدم به مرو میگذارد بعد از مدتی که میتواند با مأمون ارتباط پایدارتری برقرار کند در واقعه ای که مأمون امام را از فتحی در کابل آگاه می کند امام به موقعیت را برای انتقال این مؤلفه کلیدی به مأمون مناسب می یابد و به مأمون توصیه میکند به جای این که به دور از مرکز قلمرو مسلمین به سر برد جهت سروسامان دادن به اوضاع حکومت به مرکز بلاد اسلامی نقل مکان کند و در نهایت به مأمون میفرماید:
... فَقَرَأَ ذَلِكَ الْكِتَابَ عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ فَتْحٌ لِبَعْضٍ قُرَى كَابُلَ فِيهِ إِنَّا فَتَحْنَا قَرْيَةَ كَذَا وَكَذَا فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ لَهُ الرِّضَا الله وَ سَرَّكَ فَتْحُ قَرْيَةٍ مِنْ قُرَى الشَّرْكَ فَقَالَ لَهُ الْمَأمون أوَلَيْسَ فِي ذَلِكَ سُرُورٌ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اتَّقِ اللَّهَ فِي أُمَّةٍ مُحَمَّدٍ وَ مَا وَلَاكَ اللَّهُ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ وَ خَضَكَ بِهِ فَإِنَّكَ قَدْ ضَيعْتَ أُمُورَ الْمُسْلِمِينَ وَ فَوَّضْتُ ذَلِكَ إِلَى غيرك يحكم فيهم بغير حكم اللَّهِ وَقَعَدَّتَ فِي هَذِهِ الْبَلَادِ وَ تَرَكتَ بَيتَ الْهَجْرَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْيِ وَ إِنَّ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارَ يَظْلَمُونَ دُونَك وَ لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلَّا وَلَا ذِمَّةً وَ يَأْتِي عَلَى الْمَظْلُومِ دَهْرٌ يَنْعِبُ فِيهِ نَفْسَهُ وَ يَعْجِزُ عَنْ نَفَقَتِهِ وَلَا يَجِدُ مَنْ يشكو إِلَيْهِ حَالَهُ وَ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ وَ ارْجِعْ إِلَى
۱۲4
بَيتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ... (1) عيون اخبار الرضاء الله، ج ۲، ص ۱۶۰؛ اخبار و آثار حضرت رضاء الناد، ص ۱۳۰. )
... مأمون نامه ای را برای امام رضا میخواند. در نامه از فتح یکی از دهات کابل گزارش شده بود و مأمون از این فتح و پیروزی بسیار خوشحال و شادمان بود امام رضا شاه فرمود آیا از فتح یکی از دهات شرک خوشحال هستی؟ مأمون گفت مگر این فتح خوشحالی ندارد؟ امام رضا فرمود از خداوند بترس و امت محمده را نیکو سرپرستی کن؛ اکنون که خلافت در دست شما قرار گرفته و خداوند امور مسلمین را در اختیار تو گذاشته است در نظر داشته باش که حقوق مسلمانها را ضایع نکنی تو اینک کارهای مسلمین را در اختیار دیگران قرار داده ای و آنها بر خلاف حکم خداوند در میان مسلمانان حکم میکنند؛ ای مأمون تو دارالهجره و مهبط وحی را ترک کردی و در این بلاد بعیده مسکن گزیده ای اولاد مهاجر و انصار را مورد ظلم و ستم قرار میدهند و تو اطلاع نداری مظلوم خود را به مشقت می اندازد و روزهایی این طرف و آن طرف میرود و کسی به دادش نمی رسد و به شکایت او رسیدگی نمی کنند و
۱۲5
دستش هم به تو نمیرسد اینک از خداوند بترس و به درد مسلمانان رسیدگی کن و به مهبط وحی و نبوت برگرد و مهاجر و انصار را یاری کن مگر نمی دانی که والی مسلمانان مانند ستون است و همواره باید در وسط جمعیت باشد و هر کس بخواهد بتواند او را ملاقات کند و دردهای خود را به او بگوید؟
در این جا امام به خوبی اولویتهای مکانی را در امر حکومت و راهبری امت اسلام برای مأمون تشریح می کند.
معاشرت ارتباط چهره به چهره
یکی از مهارتهای ارتباطی معاشرت و حشر و نشر با مردم است. این صفت از خصوصیات معصومین اله به شمار میرود به طوری که ایشان علاوه بر تأکید بر عبادت خداوند و رسیدگی به خانواده وقتی نیز برای معاشرت با مردم می گذاشتند. امام رضا از پدران خود روایت فرموده که پیامبره اوقات روزانه خود را به سه قسمت تقسیم میکرده است؛ زمانی را به ارتباط با خالق زمانی را به خانواده و زمانی را نیز به مراوده با مردم اختصاص می داده است:
فَإِذَا أَوَى إِلَى مَنْزِلِهِ جَزَّأَ دُخُولَهُ ثَلَاثَةَ أَجْزَاءٍ جُزْءاً لِلَّهِ تَعَالَى وَ جُزْءاً لِأَهْلِهِ وَ جُزْءاً لِنَفْسِهِ ثُمَّ جَزَّأَ جُزْأَهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ فَيَرُدُّ ذَلِكَ بِالْخَاصَّةِ عَلَى الْعَامَّةِ. (1) 1. عيون اخبار الرضاء الله، ج ۱، ص ۳۱۷. )
حضرت رسول هر گاه وارد منزلش میشد اوقات
۱۲6
خود را به سه قسمت تقسیم می کرد؛ قسمتی برای خداوند متعال و قسمتی برای خانواده اش و قسمتی را برای خود اختصاص میداد و وقت خود را نیز برای مردم تقسیم کرده بود و از این وقت چند لحظه برای خواص خود گذاشته بود و با آنها درباره کارهای روزانه مشورت میکرد .
همچنین ایشان از پیامبر روایت میکند که :
امت من در خیر و خوشی هستند، مادامی که با یکدیگر دوست باشند و رفت و آمد کنند و امانت ها را ادا کنند و از حرام دوری گزینند و از مهمانان پذیرایی نمایند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و هر گاه از این اعمال خودداری کنند به قحط و غلا مبتلا میشوند. (1) ۱. همان، ج ۲، ص ۲۹.
اهمیت معاشرت و صله ارحام به قدری است که پیامبر اکرم سوگندی را که برای قطع رحم خورده میشود جایز نمیدانند.(2)کافی، ج ۵، ص ۴۴۰؛ امام رضا الله الفقه المنسوب الى الامام الرضاء، ص ۲۷۰؛ «و لا يمين في قطيعة رحم. »)
در احوال امام رضا آمده است که طی سفر ایشان به مرو هنگامی که به قادسیه میرسد از احمد بن ابی نصر بزنطی میخواهد خانه ای اجاره کند که دارای دو در باشد؛ دری به حیاط و دری به بیرون که مراجعین به راحتی رفت و آمد کنند.(3) الدرجات في فضائل آل محمد ، ج ۱، ص ۲۴۶ )
این نکته را نباید از نظر دور داشت که توصیه مأمون به رجاء
۱۲7
این بود که امام شده از راههای شیعه خیز مانند کوفه عبور داده نشود. (1) ا عيون اخبار الرضاء ، ج ۲، ص ۱۸۰. )
نکته دیگر در این باره تأکید معصومین و به تبع ایشان امام رضا بر صله رحم است. طبق احادیث حضرت صله رحم باعث افزایش روزی میشود و نیز باعث میشود خداوند بنده را دوست بدارد و باعث دخول وی به بهشت میشود (2) ۲. همان، ج ۲، ص ۳۷ ) و عمر وی نیز افزایش خواهد یافت(3) کافی، ج ۲، ص ۱۵۰. ) این موضوع به قدری ارزشمند است که امام رضا در دعایی می فرماید:
اللهُمَّ صَلِّ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي ثُمَّ هِيَ جَارِيَةٌ بَعْدَهَا فِي أَرْحَامِ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةِ «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَائِلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ» (4) نساء ٫ ۱ )
بار خدایا هر کس با من ارتباط برقرار کند تو با او ارتباط برقرار کن و هر کس با من قطع رابطه کند تو با او قطع رابطه کن سپس همین روش در ارحام مؤمنین نیز برقرار است و این آیه را خواند و بترسید از خدا که از او بازپرسی شوید و از ارحام.(5) همان، ج ۲، ص ۱۵۱. )
در همین باره امام رضا از پیامبر اکرم به روایت میکند بدترین مردم کسانی هستند که مردم را از عطای خود دور میکنند و به تنهایی غذا می خورند
۱۲8
يَا عَلِيُّ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَكَلَ وَحْدَهُ وَ جلد عبده. (1) ا. تحف العقول، ص ۴۴۸ )
ای علی بدترین مردم آن کس است که مردم را از عطاهای خود دور کند و به تنهایی غذا بخورد و بنده خود را تازیانه بزند.
این نکته حائز اهمیت است که برای پایداری معاشرت باید از سخت گیری پرهیز کرد. امام رضا از امیرالمؤمنین علی روایت میکند روزی مردی امام را به خانه خود دعوت کرد و امام در جواب فرمود در صورتی دعوت شما را میپذیرم که از بیرون چیزی تهیه نکنی و آنچه در منزل داری نزد ما بیاوری و بر عیال خود سخت نگیری .(2) عيون اخبار الرضاعة، ج ۲، ص ۲۵۸؛ الامالی، ص ۱۸۸. )
زمینه سازی برای پیام اصلی
در مطالعه جای جای زندگی حضرت برخورد دوستانه ایشان با اهل منزل و دوستدارانشان مشهود است اما در هنگام ورود ایشان به نیشابور هنگام مواجهه با اهل این شهر برخورد و مواجهه از سنخ دیگری است. وصف مردم نیشابور در زمان حضور امام از حیث علم حدیث بر کسی پوشیده نیست. در ورود امام به نیشابور چند پیام غیر کلامی نظر را جلب میکند. اول این که امام برای باز کردن پرده کجاوه خود عجله نمیکند و تا تقاضای اهل حدیث آن شهر بر قرائت حدیث از پدرانش رخ بر مخاطبان نمی گشاید .(3) كشف الغمة، ج ۲، ص ۳۰۸ )
۱29
دوم این که پاسخ به ابراز احساسات مردم حاضر به قدر کافی و وافی است؛ به طوری که گروهی از اهل حدیث مردم را به گوش فرادادن به پیام حضرت و اذیت نکردن ایشان فرامی خوانند. (1) همان)
این جاست که امام بعد از این مقدمه چینی غیر کلامی پیام اصلی خود را که حدیث سلسلة الذهب بود بر مردم عالم این شهر املا و بدین وسیله پیام ولایت را با نقل سلسله سند ائمه اطهار تا رسول الله له با مؤثرترین شکل به مردم اعلام میکند. (2) عيون اخبار الرضاء الله، ج ۲ ص ۱۳۴. )
اولویت شناسی و موقعیت شناسی
«هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد»(3) امير المؤمنين على الله الكل مقام مقال : تمیمی آمدی عبدالواحد بن محمد، غرر الحكم و دررالکلم، ص ۵۴۲ )
استفاده به موقع از زمان و مکان برای ارائه کلام یکی از مهارتهای ارتباطی است چه بسا در نظر نگرفتن این مورد موجب اشکال در فرایند ارتباط و حتی بروز سوء برداشت از سخن فرد شود.
با تدقیق در احادیث امام رضا نیز میتوان این عامل ارتباطی را دریافت در بحث ارائه حدیث سلسلة الذهب به مردم نیشابور گذشت که امام با مقدمه چینی غیر کلامی در حضور جمع کثیری از مردم و اهل حدیث این روایت شریف را به مردم حاضر ارائه کرد. جالب این که این مطالبه حدیث در مواقع دیگر از امام صورت میپذیرفت و برخورد امام با
۱۳0
این موارد یکسان نبود.
برای مثال هنگام خروج امام از سرخس فردی امام را مشایعت میکند مسافتی که میگذرد امام او را مورد تفقد قرار میدهد و از وی میخواهد بیش از این به زحمت نیفتد فرد از امام مطالبه حدیث میکند امام قبل از قرائت حدیث به این نکته اشاره میکند که تو از من حدیث میخواهی حال آن که من با جدا شدن از قبر رسول الله له از عاقبت خود و رفتار مأمون با خود خبری ندارم و سپس امام حدیث سلسلة الذهب را قرائت می کند. (1) ا. عيون اخبار الرضاء الله، ج ۲، ص ۱۳۷؛ على بن موسى الرضاء تَيَسَابُورَ أَيَّامَ الْمَأْمُونِ قُمْتُ فِي حَوَائِجِهِ وَ التَّصَرُّفِ فِي أَمْرِهِ مَا دَامَ بِهَا فَلَمَّا خَرَجَ إِلَى مَرْوَ شَيعْتُهُ إِلَى سَرَخْسَ فَلَمَّا خَرَجَ مِنْ سَرَخْسَ أَرَدْتُ أَنْ أَشَيعَهُ إِلَى مَرْوَ فَلَمَّا سَارَ مَرْحَلَةٌ أَخْرَجَ رَأْسَهُ مِنَ الْعَمَّارِيَةِ وَقَالَ لِي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ انْصَرِفْ رَاشِدَاً فَقَدْ قُمْتَ بِالْوَاجِبِ وَ لَيسَ للتشييع غايةٌ قَالَ قُلْتُ بِحَقِّ الْمُصْطَفَى وَ الْمُرْتَضَى وَ الزَّهْرَاءِ لَمَّا حَدَّثْتَنِي بحَدِيثِ تَشْفِينِي بِهِ حَتَّى أَرْجِعَ فَقَالَ تَسْأَلْنِى الْحَدِيثَ وَقَدْ أُخْرِجْتُ مِنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ وَ لَا أَدْرِى إِلَى مَا يَصِيرُ أَمْرِى قَالَ قُلْتُ بِحَقِّ الْمُصْطَفَى وَ الْمُرْتَضَى وَالزَّهْرَاءِ لَمَّا حَدَّثَتَنِي بِحَدِيثٍ تَشْفِينِي حَتَّى أَرْجِعَ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدَى عَنْ أَبِيهِ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاهُ يذكرُ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاهُ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي عَلِي بْنَ أَبِي طَالِبِ الله يذكرُ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِي الله يَقُولُ قَالَ اللهُ جَلَّ جَلَالُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ اسْمِي مَنْ قَالَهُ مُخْلِصاً مِنْ قَلْبِهِ دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنْ مِنْ عَذَابِي. )
نکته این جاست که امامه حدیث سلسلة الذهب را در دو موقعیت مختلف با در نظر گرفتن اولویتهایی با تقدم و تأخر بیان میکند.
سطح بندی ارتباط
سطح بندی ارتباط را شاید بتوان در ادامه مبحث موقعیت شناسی آورد. البته توضيح منظور ما ضروری است که شیوه تعامل در قبال افراد مختلف
۱۳1
متفاوت است. این مورد حتی در شیوه لباس پوشیدن که نوعی ارتباط غیر کلامی است نیز مورد تأکید ائمه بوده است. حدیث امام صادق الله معروف است که ایشان بر اسراف بودن پوشیدن لباسی که برای حفظ آبرو مورد استفاده انسان است در منزل تأکید دارد. (1) ۱. کافی، ج ۶، ص ۴۴۱. )
در فرهنگ رضوی نیز میخوانیم که تعامل امام رضا الله در قبال اطرافیان نزدیک حتی مهتران و خدمت گذاران با سایرین تفاوت داشته و تبلور آن در حدیث یاسر خادم است هنگامی که حضرت با اهل منزل و مهتران و حتی دلاکان به طور صمیمی و بر سر یک سفره مشغول غذا خوردن است. و با ورود مأمون از در مخصوص به ایشان دستور میدهد که فوری از سر سفره برخیزند و متفرق شوند .(2) عيون اخبار الرضا ء، ج ۲، ص ۱۵۹. )
این حدیث نمونه تفاوت قائل شدن برای شئون مختلف است. در شاهد مثال فوق امام با شأن ولایت عهدی و مدیریت در منزل تفاوت قائل شده است. متن این حدیث در قسمت مجاورت گذشت.