پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی ابن موسی الرضا جلد دو  ( صص 565 ) شماره‌ی 6941

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > قبول با اکراه

خلاصه

امام علیه السلام بسختی دخالت در کار دولت را به هر نحوی رد کرد، و این به خاطر عدم مشروعیت دولت مأمون بود و اینکه حضرت با کراهت و اجبار در آن وارد شد.

متن

امام تعیین حکام را رد کرد

مأمون به امام رضا علیه السلام پیشنهاد کرد که هر کس را می خواهد به عنوان والی برای بعضی از استانهای اسلامی تعیین کند. حضرت این درخواست را رد کرد و به او فرمود: همانا من وارد شدم در آنچه وارد شدم بر شرایطی که من نه امر و نهی کنم و نه نصب و عزل نمایم تا خدا مرا پیش از تو ببرد. پس قسم به خدا خلافت چیزی است که در جان من خطور نمی کرد و من در مدینه بودم و در کوچه های آن با چهار پایم تردد می کردم و اهل آنجا و غیر آن از من حوایجشان را درخواست میکردند و من آن را انجام می دادم. آنها مانند عموهایم بودند و نوشته های من در تمام شهرها نفوذ داشت و چیزی به نعمتی که خدا به من ارزانی داشته افزوده نشده است.(۲. عيون اخبار الرضا، ج ۲، صص ۱۶۶ - ۱۶۷)

امام علیه السلام بسختی دخالت در کار دولت را به هر نحوی رد کرد، و این به خاطر عدم مشروعیت دولت مأمون بود و اینکه حضرت با کراهت و اجبار در آن وارد شد.

مخاطب

کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی