ورود امام علیه السلام به خانه حمید بن قحطبة الطائي (حمید به ضم حاء و فتح میم و سكون ياء و دال - قحطبة به فتح قاف و طاء و سكون حاء.):
پس از اداء نماز در دهسرخ و عبور از کوه معجونی، امام علیه السلام وارد سناباد مشهد و بعد نوقان و از آنجا به خانه حمید بن قحطبه نزول اجلال فرمودند و در حجره ای که جنب قبه هارونیه بود ساکن شدند. سپس داخل بقعه هارونیه شدند و نزدیک قبر هارون آمدند با دست مبارک خطی کشیده و فرمودند :
هذه تربتى و فيها أدفن و سيجعل الله هذا المكان مختلف شیعتی و أهل بيتي و الله ما يزورني منهم زائر و لا يسلم على منهم مسلم الا وجب له غفران الله و رحمته بشفاعتنا أهل البيت».
این آرامگاه و تربت من است در اینجا دفن می شوم، اینجا محل ورود پیروان من و اهل بیت من است بخدا قسم هیچکس از ایشان زیارت نمیکند مرا و سلام نمی کند به من مگر اینکه مغفرت و رحمت خداوند به شفاعت ما آل محمد بر او فرود می آید.
امام علیه السلام روی به قبله ایستاد و چند رکعت نماز خوانده بعد دعا کرد و چون از دعا فارغ شد سر به سجده نهاد، هروی راوی حدیث می گوید: من شمردم در سجده امام علیه السلام پانصد مرتبه تسبیح خدای را نمود و بعد سر بر داشت .( المصدر ج ۲ در حدیث لوح ذکر شده آن شهر را (مشهد) بنده ای صالح ساخته و امام به دست عفریتی به شهادت خواهد رسید. )
خبر امام درباره شهادتش
حسن بن جهم راوی حدیث میگوید : امام علیه السلام از جای برخاست و من در عقب امام علیه السلام به خانه رفتیم، هنگامی که تنها شدیم به امام علیه السلام عرض کردم خدای را سپاسگزارم که نظر امیرالمؤمنین مأمون را به شما نیک گردانید و او را وادار به پذیرش گفتار شما نموده است
چنانکه گرامی داشتن شما و قبول گفتارتان را دریافتیم.
امام علیه السلام فرمود: ای پسر جهم فریب ندهد تو را آنچه از گرامی داشتن من و شنیدن سخن من ديدى، فانّه سيقتلني بالسم و هو ظالم لي اني اعرف ذلك بعهد معهود التى من آبائي عن رسول الله فاكتم هذا ما دمت حياً»، به زودی مرا به زهر جفا خواهد کشت او به من ستم میکند، این جریان پیمانی است مسلم از طرف پدرانم از رسول خدا بسوی من تا زمانی که زنده هستم پوشیده بدار و بازگو مکن.
حسن بن جهم میگوید طبق فرمان امام این حدیث را با کسی صحبت و بازگو نکردم تا اینکه امام علیه السلام در طوس به زهر کشته گردید و در
خانه حمید بن قحطبه طائی در مقبره هارون الرشيد مدفون شد .(عيون ج ۲ .)
شرح : غرض اصلی ما از نگارش و ترجمه این روایات، جملات آخر روایت بود که امام علیه السلام خبر از مسموم شدن به وسیله مأمون را به حسن فرزند جهم فرمود، ناگزیر شرحی مختصر در پاورقی نگارش یافت و باز مقداری در اینجا شرح میشود اگرچه روایت خیلی قابل دقت و زیادی از مشکلات و عقده ها را برای ما گشوده است متأسفانه مجال تحقیق و بررسی آن نیست مسئله رجعت که در روایت اشاره شد یکی از مسائلی است که مطرح انظار و مورد گفتگو است و جزو عقائد حقه و مسلم پیروان مکتب جعفری است، آنچه را که در اینجا متذکر میشویم تناسخ است که در کلام امام علیه السلام آمد.