زندگانی امام هشتم علی ابن موسی الرضا علیه السلام-بانضمام کرامات و معجزات و فضائل و فاجعه ی عاشورای رضوی  ( 69-80 ) شماره‌ی 6872

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو

خلاصه

اشعار شاعران و فریاد دل سوختگان و ناله های آشفتگان همه و همه از فراق و جدائی است از درد هجران و دوری است. خوانندگان گرام این همه قلم فرسائی برای روشن ساختن حال حجت خدا على بن موسى الرضا علیه السلام بود زمانی که از مدینه و کنار قبر جدش میخواهد دور شود اگر ادعا کنم زمانی که پدرم آدم ابوالبشر را از بهشت بیرون کردند، چقدر سخت وگران آمد بر حضرت آدم بعض روایات دویست سال گریه آدم را نوشته اند. امام على الرضا عليه السلام را که از بهشت مدینه حرکت دادند، چندین برابر حضرت آدم علیه السلام ناراحت شد

متن

حرکت امام علیه السلام بسوی خراسان :

اشعار شاعران و فریاد دل سوختگان و ناله های آشفتگان همه و همه از فراق و جدائی است از درد هجران و دوری است. خوانندگان گرام این همه قلم فرسائی برای روشن ساختن حال حجت خدا على بن موسى الرضا علیه السلام بود زمانی که از مدینه و کنار قبر جدش میخواهد دور شود اگر ادعا کنم زمانی که پدرم آدم ابوالبشر را از بهشت بیرون کردند، چقدر سخت وگران آمد بر حضرت آدم بعض روایات دویست سال گریه آدم را نوشته اند. امام على الرضا عليه السلام را که از بهشت مدینه حرکت دادند، چندین برابر حضرت آدم علیه السلام ناراحت شد چه اینکه مدینه مهد تربیت و زادگاه او و پدران بزرگوارش بود مدینه آرامگاه جدش پیامبر اسلام و جده اش ملکه اسلام و پدرانش از حسن بن علی و علی بن الحسين و محمد بن

علی و جعفر بن محمد علیهم السلام است. مدینه مرکز نشر اسلام و شاهد فداکاریهای مردانی مانند جعفر طیار و حمزة سيد الشهداء و شهداء بدر و احد و حنين و سایر احزاب است و هزاران شرف و فضیلت دیگر که یا ما بدان اطلاع نداشته و امام علیه السلام بدان آگاه است و یا مقام را گنجایش آوردن بیش از این اشارات نیست، به هر حال امام علیه السلام پس از آنکه تصمیم بر کوچ کردن از مدینه منوره را گرفت بی نهایت اندوهگین و مغموم شد. گاهی که آمد در کنار خانه خدا، فرزندش جواد الائمه علیه السلام را با خویش داشت موفق غلام امام علیه السلام می گوید: حضرت رضا علیه السلام مشغول طواف بود و من جواد الائمه عليه السلام را بر دوش نهاده بودم و طواف میدادم چون به حجر اسماعیل رسیدم، از دوش من به زیر آمد و در میان حجر اسماعیل نشست، غبار غم و اندوه صورت آن کودک را فرا گرفت با خدا مشغول راز و نیاز شد، از جای خود حرکت نمی کرد سخت متأثر شده بود پیش رفتم عرض کردم آقازاده فدایت شوم از اینجا برخیز برویم توجهی به من نموده، فرمود : از اینجا تا زمانی که خدا نخواهد بر نمی خیزم، موفق می گوید: نزد پدر بزرگوارش آمدم و از چگونگی حال و جریان اندوه فرزندش صحبت کردم، امام علیه السلام نزد فرزندش جواد الائمه علیه السلام آمد، فرمود: نور چشمم برخیز عرض کرد: پدرم چگونه از جا برخیزم با اینکه میبینم آنچنان با خانه

خدا وداع می کنی که گویا امید برگشتن نداری؟! سپس بنای گریستن را گذاشت و پس از آن از جهت اطاعت پدر بزرگوارش از جای خود برخاست

و راه افتاد.( منتهى الأمال وكشف الغمه .)

آئید تا بگرییم چون ابر در بهاران                                  کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

 يوم الفراق من القيامة اطول                                          و الموت من الم التفرق اجمل

قالوا: الرحيل فقلت : لست براحل                                 لكن مهجتي التي تترحل 

محول سجستانی میگوید چون نامه مأمون به مدینه رسید، من در مدینه بودم امام علیه السلام پس از خواندن نامه داخل مسجد رسول خدا صلى الله علیه و آله گردید مکرر با تربت جد والا تبارش رسول اكرم وداع می کرد و هر مرتبه که بسوی قبر بر میگشت صدای گریه اش بلند می شد و ناله میکرد نزد آن حضرت رفتم سلام کردم جواب فرمود، تبریک برای سفر گفتم فرمود: «ذرنی فانی اخرج من جوار جدى و أموت في غربة و أدفن في جنب هارون مرا به خود واگذار از کنار جدم می روم و در غربت می میرم و در کنار هارون الرشید دفن می شوم .( بحار الانوار ج ۴۹ و عيون ج ۲.)

حسن و شا نقل کرد: امام علیه السلام جریان خروجش از مدینه را برا من اینطور تعریف فرمود: زمانی که میخواستم از مدینه به خراسان بیایم عیالاتم از زن و فرزند خواهر و برادر کنیز و غلام همگی را جمع کردم و به آنها امر نمودم بر من گریه کنند تا گریه ایشان را بشنوم و در زیارت امام عليه السلام خوانده می شود : السلام على من أمر أولاده وعياله بالنياحة عليه قبل وصول الموت اليه بعد در بین آنان دوازده هزار دینار تقسیم کردم و گفتم : من از این سفر بر نمی گردم، پس از آن فرزندم ابو جعفر جواد را به مسجد پیغمبر آوردم و به قبر مطهر چسبانیدم و حفظ او را به سبب رسول خدا خواستم. در این حال فرزندم ابو جعفر جواد الائمه به من متوجه شد و گفت : جانم فدای تو باد، به خدا قسم بسوی خدا می روی، آنگاه وکیلان و گماشتگان خود را به پیروی و اطاعت او فرمان دادم که مخالفت او نکنند و به ایشان ابلاغ کردم که او جانشین من است .( بحار ج ۴۹ و انوار البهيه .)

برای اینکه بدانیم حضرت رضا علیه السلام از چه راهی به ایران و خراسان آمده اند و خط سیر امام علیه السلام از کدام شهرها بوده است، باید به

وضع راهها و ارتباطات آن زمان توجه کنیم از مراجعه به کتابهای تاریخ موقعیت حساس مرو معلوم میشود مسالک و ممالک اصطخری زیرا این

شهر لشگرگاه اسلام بود و بنی عباس هم در آنجا تقویت شدند و مأمون در آنجا به خلافت نشست از طرفی سیاحان و شخصیت های بزرگی مثل ناصر خسرو و ابن بطوطه و دیگران که به ایران آمده و از نواحی خراسان و طوس و سرخس و نیشابور و مرو و یزد و اصفهان و جاهای دیگر گذشته اند، در یادداشتهای خود اطلاعات مفیدی داده اند.

ابن حوقل بیشتر راههای ایران را مشخص کرده و نوشته است راهی بین نائین و خراسان و طبس و نیشابور بوده است که از مرو به سرخس و از آنجا به طوس می رفتند.

ناصر خسرو شرحی درباره راه اصفهان و قاین و یزد که از راه بیابان تا چهارده طبس میرفتند و آنجا به تون و سرخس می پیوسته نوشته است و اشاره کرده است که بین مرو و بصره هم راهی بوده است حتی فرسخ و منزلهای عرض راه را مشخص کرده است.

سفرنامه چاپ دبیر سیاقی وی مینویسد از بصره با کشتی به آبادان عبادان میروند و از آنجا به مهروبان نزدیک کازرون و بعد به ارجان و از راه کوهستان به اصفهان بعد نایین و بعد از راه بیابان به چهارده طبس و از طبس به نیشابور میگذرند. ابن بطوطه» هم در «رحله خود به راهی که بین مدینه و مکه و نجف و بغداد و بصره و آبادان و شوشتر و اصفهان بوده است، اشاره میکند اگرچه زمان او نسبتاً مؤخر است و در زمان او مشهد دایر بوده ولی می توانیم استفاده کنیم که هنوز راه قدیمی بین خوارزم ،بخارا سمرقند، بلخ، هرات، جام، طوس، مشهد الرضا، سرخس نیشابور مورد استفاده بوده است. مخصوصاً از نوشته ابن حوقل جغرافی دان بزرگ قدیم این طور بر می آید که بین نیشابور و سرخس شش منزل راه بوده و از سرخس تا مرو پنج منزل و از نیشابور تا طوس سه منزل بوده است که با ستور و چهارپا می رفته اند و بین راه نیشابور و طوس راه دیگری بوده است. به قول ابن حوقل راه گردنه که به طوس نزدیکتر و فقط یک منزل بوده است و شاید این راه همان باشد که هنوز اهل کوهپایه برای رفتن به نیشابور از آن استفاده میکنند، راه قدیم ابریشم نیز که از زمان ساسانیان وسیله ارتباط ایران و رم بوده و از قسطنطنیه تا پکن امتداد داشته و از شهرهای معروف و بزرگ و قدیم ایران، مدائن ری، فرغانه خوارزم و کشمیر میگذشته است . (نامه آستان قدس .)

بنابر این تعیین خط سیر دقیق مسافرت حضرت رضا علیه السلام آسان نیست. ولی می توانیم حدس بزنیم که وقتی مأمون در سال ۱۹۸ هجری دائی خود رجاء بن ابی ضحاک والی مدینه را مأمور فرستادن حضرت رضا علیه السلام کرد تا حضرت را با احترام بسیار از حجاز به مرو بفرستد، (مروج الذهب .) امام عليه السلام با تشریفات مفصل از راه بصره با کشتی به محمره «خرمشهر» و از آنجا به اهراز و از آنجا به اراک و از آنجا به قم و سپس از ری به نیشابور و سرخس و بعد به مرو نزول اجلال فرمودند.

راه نیشابور و مرو از حدود سرخس میگذشت و رباط شرف که یادگار دوران سلجوقی است هنوز بر سر این راه واقع است. برخی حرکت امام علیه السلام را از مدینه به بصره و بعد کوفه و از آنجا به بغداد و اهواز و قم و نیشابور نوشته اند و برخی دیگر قم را حذف نموده و از طریق ساوه مسیر امام علیه السلام را قرار داده اند و عده ای کوفه و بصره را مسیر امام علیه السلام ندانسته اند تحقیق مطلب همان بود که در پیش نگاشتیم و معجزاتی که در مسیر امام علیه السلام به وقوع پیوسته و مدرک معتبری از آن در دست است سیر امام علیه السلام را معین میکند .(بعضی نوشته اند حضرت رضا علیه السلام بعد از زیارت قبر مطهر رسول اکرم (ص) و وداع با آن حضرت به طرف مکه معظمه رهسپار شدند و بعد از انجام مراسم عمره، راه عراق را پیش گرفتند و به قادسیه رسیدند از روایات ابو نصر بزنطی معلوم میشود امام علیه السلام چند روز در قادسیه اقامت داشته اند و مردم با آن حضرت رفت و آمد می کرده اند.

کارگذاران مأمون که همراه امام بوده اند معلوم نیست چرا از قادسیه تغییر مسیر داده و به جای اینکه راه معمول و کاروان رو را انتخاب کنند و به کوفه و بغداد بیایند راه بیابان بصره را که طریقی خشک و کویری بوده برگزیده اند و حضرت را از قادسیه به بصره برده اند.)

امام علیه السلام در بصره :

ابن علوان شبی در خواب دیده بود که حضرت رسول شخصاً به بصره تشریف آوردند و کسی ورود آن حضرت را اعلام می کرد، می گوید: من در خواب سئوال کردم ورود آن حضرت کجاست؟ مرا به باغی راهنمایی کردند می گوید وارد آن باغ شدم رسول خدا صلى الله علیه و آله را دیدم در میان یاران خود نشسته و طبقی از خرمای خوب در برابر آن بزرگوار قرار داشت ناگهان مشتی از آن خرما به من عطا نمودند چون شمردم هیجده عدد بود، از خواب بیدار شدم، خواب خوشی بود وضو گرفتم و مشغول خواندن نماز گردیدم و بعدها باغی را که در خواب دیده بودم شناختم و نشان نمودم. مدتی بیش از جریان این خواب روحانی نگذشته بود که شنیدم مردم می گفتند على بن موسى الرضا عليه السلام آمدند سئوال کردم کجا نزول اجلال فرمودند؟ گفتند: در فلان ،باغ همان باغی که در خواب دیده بودم، بلافاصله جهت دیدار آن امام علیه السلام به راه افتادم تعجب من وقتی زیاد شد که مشاهده کردم آن حضرت در جای پیغمبر نشسته و طبقی از خرما در برابرش قرار گرفته و هیجده دانه از آن خرما به من عنایت فرمودند. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا بیشتر از این به من بده ناگاه امام علیه السلام معجزه آسا فرمود: اگر جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله بیشتر می داد، من هم بیشتر میدادم. پس از چند روز امام علیه السلام کسی را نزد من فرستاد و ردا و بالاپوشی با درازا و پهنای معینی را از من درخواست کرد برای امام من گفتم با چنین خصوصیت و این عرض و طول ندارم، به من گفت: داری، در فلان جوال و جایگاه به آن نشان که همسرت آن را با تو فرستاده بود، ابن علوان میگوید: بخاطر آوردم و از همان جایی که امام علیه السلام نشان داده بود، بالاپوش را یافتم و تقدیم کردم.( بحارج ۴۹ .)

امام علیه السلام در اهواز و اره جان

در شهرستان اهواز پیشوای شیعیان علی الرضا علیه السلام در اثر رنج راه و گرمی هوا اندکی بیمار شدند حسن صائغ می گوید: عموی من گفت: من از مدینه با امام علیه السلام بودم درباره قتل رجاء بن ابی ضحاک که سبب حرکت امام علیه السلام از مدینه شده بود با امام صحبت کردم. امام علیه السلام مرا نهی فرمود و گفت میخواهی مؤمنی را بواسطه کافری بکشی، چون در اهواز امام علیه السلام مریض شد به اهالی اهواز فرمود: برای من قدری نیشکر فراهم آورید بعضی اهوازیها گفتند: غیر عاقلانه صحبت می دارد و اطلاع ندارد از اینکه نیشکر در تابستان پیدا نمی شود، لذا گفتند: در این فصل نیشکر یافت نمیشود فصل آن زمستان است. امام علیه السلام فرمود پیدا می شود بروید جستجو کنید حتماً پیدا می کنید. اسحاق بن محمد گفت : قسم بخدا مولای من چیزی را طلب نمی کند مگر اینکه موجود است لذا پیشکاران خود را به اطراف اهواز فرستاد اسحاق می گوید: برگشتند گفتند مقداری برای بذر نگهداری شده بود نیشکر را دادند و این یکی از براهین بر صدق گفتار امام علیه السلام و اطلاع او به غیب شد. اسحاق میگوید : چون به دهکده ای رسیدند، امام علیه السلام زمانی که سر به سجده گذارد این گفتار را با پروردگارش آغاز نمود اگر اطاعت کنم حمد و سپاسگذاری تو را است اگر عصیان بورزم عذری ندارم هر خوبی که به من برسد از تو است ای خدای کریم، مردان و زنان مؤمن که در شرق و غرب گیتی هستند بیامرزشان به بخشندگیت.

اسحاق می گوید ماهها با امام علیه السلام نماز گذاردم، هیچگاه در نمازهای واجب خواندن سوره حمد را با انا انزلناه در رکعت اول و خواندن

سوره حمد را با قل هو الله در رکعت دوم ترک نفرمود .(عيون ج ۲ بحار ج ۴۹)

اره جان :

معرب ارگان است این شهر در آن روزگار بسیار معمور و آباد بوده ولی امروز اثری از آن بجای نمانده است ظاهراً پس از ویرانی آن شهر کنونی بهبهان بنا شده و روز به روز آبادتر گردیده است، در آن حدود آثار مسجدی باقی مانده که آن را نسبت به حضرت رضا علیه السلام می دهند، در تاریخ نائین نوشته است. از آثار ورود امام علیه السلام به شهر نائین قدمگاهی است که در پشت مسجد محله کلوان نائین است و از نشانه های دیگر مسجد و حمامی است منتسب به امام رضا علیه السلام در محله «گودالو و دیگر درختی است در راه بافران منتسب به امام علیه السلام که مردم در ۲۱ رمضان و روز عاشورا در آن نزدیکی اقامه عزا میکنند.

امام علیه السلام در کروند «کرمند :

 شتربان امام علیه السلام از اهالی کروند بود، لذا از امام علیه السلام درخواست کرد او را مشرف به دست خط مبارکش گرداند و آن مرد از عامه بود، امام علیه السلام برای او نوشتند: «کن محباً لآل محمد عليهم السلام و ان كنت فاسقاً و محباً لمحبيهم و ان كانوا فاسقین دوستدار آل محمد باش اگر چه خود فاسقی دوستداران آل محمد را دوست بدار اگرچه فاسق باشند. صاحب تاریخ نائین نوشته است که آن خط اکنون نزد بعض اهالی کروند موجود است. (سفينة البحار.) مدرک معتبری جز این جریان برای ورود امام علیه السلام به کروند در دست نیست.

ورود امام علیه السلام به شهرستان قم :

 امام علیه السلام پس از عبور از حدود اصفهان به آن شهر رسیدند، اهالی قم به استقبال امام علیه السلام شتافتند و در پذیرائی آن بزرگوار بر یکدیگر پیشی میجستند. امام علیه السلام برای رفع قائله فرمود : ناقة من مأمور است هر کجا فرود آمد آنجا وارد می شوم، شتر در جلوی خانه ای خوابید که صاحب آن در شب آن روز در خواب دیده بود که حضرت رضا علیه السلام فردا مهمان او خواهد بود، بعد آن محل مقام رفیعی گشت و در زمان ما مدرسه معموره (رضویه» معروف است.(فرحة الغرى ابن طاووس .) ولی شیخ صدوق - ره - عقیده دارد امام علیه السلام به شهرستان قم و کوفه وارد نشد، شاید علت ممانعت از ورود امام علیه السلام به کوفه و قم از این جهت بوده که در این دو شهر دوستداران اهل بیت و اولاد پیغمبر بی شمار بوده اند و سیاست روز مقتضی نمی دانسته است .

ورود امام علیه السلام به نیشابور :

به هر حال امام علیه السلام بعد از عبور شهرها و آبادیهائی مانند سمنان و آهوان و دامغان و شاهرود و میامی و میاندشت و الحاک و عباس آباد و سبزوار و بقیه جاهایی که بر سر راه بود وارد شهر عظیم و تاریخی نیشابور شدند نیشابور از شهرهای بسیار قدیمی و تاریخی ایران به شمار می رود و مکرر در مکرر مورد تهاجم مغول و تاتار قرار گرفته و چندین بار به سبب زلزله خراب گردیده و تجدید بنا شده است.(در قتل عام مغول در نیشابور دوازده شبانه روز شماره کشتگان نمودند، سوای زنان و اطفال یک میلیون و هفتصد و چهل و هفت هزار مرد کشته شده بود.)

سرزمین نیشابور از جهت استعداد ارضی و خوبی آب و هوا، از نظر جغرافیائی موقعیت مخصوصی داشته است که پس از قتل و غارتهای عمومی از طرف مغول و تیموریان و قحط و غلا و زلزله معمور و آباد و پر جمعیت گردیده است. ابر شهر یعنی شهر بلند ایران لقب داشته مورخین عجایب این شهرستان را به ۱۲ و ۱۲ به شمار آورده اند. ۱۲ معدن فیروزه و مس و مرمر ۱۲ رودخانه شمالی به جلگه جاری میشود هزار و دویست دهستان (۱۲) بارصد دوازده هزار قنات (۱۲) چندبار که از ۱۲ هزار چشمه سرچشمه میگرفته از نمونه آثار باستانی از کاوش تپه های تاریخی آلب ارسلان و شادیاخ ثابت شده که این شهر چندین قرن دارالعلم بوده، آثار علماء و ادباء که باقی مانده از آنها نوحه سرائی امیر معزی بر انهدام دیار خود است.

ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من                                     تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اتلال و دمن

ربع از دلم پرخون کنم خاک دمن گلگون کنم                            اتلال را جیحون کنم از آب چشم خویشتن

در وصف نیشابور از وفور نعمت و اشجار و اثمار و مناظر طبیعی شعراء داد سخن داده اند ابو العباس زوزنی می گوید:

 ليس في الارض مثل نیشابور                        بلد طيب و رب غفور 

انوری جزء چهار شهر تعریفی شمرده : 

حبذا شهر نیشابور که در روی زمین                           گر بهشت است همان است و گرنه خود نیست

و از اشعار معروف است در تعریف نسیم صبح نیشابور : 

على الصباح نیشابور و خفتن بغداد                              نماز دیگر مرو و نماز شام هرات 

تا آنجا که در تاریخ بیهق از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده آن حضرت فرمود بهترین شهرهای خراسان نیشابور است.

قال رسول الله (ص) : خير بلاد خراسان نیشابور

شهرستان نیشابور آمادگی تمامی برای تربیت رجال علمی و مردان پاک دامن داشته است و پذیرش دانشمندان و محدثین در آن سرزمین بهترین شاهد و گواه است ما در صفحات آینده به بعضی از آن شخصیت ها و رجال علمی اشاره خواهیم کرد.

خوشبختانه در هنگام ورود امام علیه السلام به شهر نیشابور کاملاً آباد و محل سکونت جمع زیادی از محدثین و علماء بزرگ و دانشمندان اسلامی بوده، شرح استقبال و تظاهرات مردم نیشابور در ورود امام علیه السلام قابل وصف نیست و شور و شعف مردم نیشابور در آن روز بی نظیر است .

عيون أخبار الرضا می نویسد : امام علیه السلام زمانی که وارد شهر نیشابور شدند، در منزل پیرزالی موسوم به «پسنده سکونت اختیار فرمودند .( بعضی نوشته اند امام در نیشابور به خانه خدیجه جده ابو وامع بن محمد بن اسحاق نیشابوری نزول اجلال فرموده و خدیجه را «پسنده نامیدند.) کلبه این زن در قسمت غربی نیشابور و در ناحیه ای که آن را «لا شاباد می نامیده اند، واقع بوده است.

ایام اقامت حضرت رضا علیه السلام در نیشابور به طور تحقیق ضبط نشده ولی از قرائن به دست می آید که چند روزی امام علیه السلام در نیشابور توقف نموده اند و ابن شهر آشوب توقف آن حضرت را چند ماه نوشته است.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی