گزیده ای از سخنان گهربار امام رضا(ع)  ( صص 64-55، 132-130 ) شماره‌ی 6781

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > نمونه هايی از مناظره حضرت با عالمان > مناظره با سليمان مروزی (از متکلمان خراسان)

خلاصه

صدوق - طاب ثراه - مناظره امام رضا با سلیمان مروزی درباره اراده پروردگار را روایت کرده است که ما به دلیل پیوند موضوع با آن بخشی از این مناظره را می آوریم...

متن

اراده پروردگار

به نظر تو آنچه بهشتیان میخورند و می آشامند خدا چیزی جایگزین آن نمی کند؟

صدوق - طاب ثراه - مناظره امام رضا با سلیمان مروزی درباره اراده پروردگار را روایت کرده است که ما به دلیل پیوند موضوع با آن بخشی از این مناظره را می آوریم

سپس امام رضا فرمود ای سلیمان آیا خداوند به تمام آنچه که در بهشت و دوزخ است، علم دارد؟ سلیمان گفت: آری.

فرمود: آیا آنچه را که خداوند میداند که در آینده ایجاد خواهد شد، ایجادخواهد شد؟

گفت: آری.

فرمود حال اگر موجود شد به گونه ای که دیگر چیزی باقی نماند، آیا باز هم خداوند میتواند چیزهای دیگری به آنها بیفزاید یا صرف نظر می کند؟

گفت: اضافه می کند.

فرمود: بنابر گفته تو که خداوند اضافه میکند - چیزی به آنها اضافه کرده که خود نمی دانسته ایجاد خواهد شد چون فرض بر این بود که تمام آنچه را که خداوند به وجود آنان در آینده . علم داشته، موجود شده است و دیگر چیزی باقی نیست.گفت: قربانت گردم اضافه ها غایت و نهایت ندارند.                          

فرمود: پس از نظر شما علم خداوند به آنچه در آنها (یعنی بهشت و دوزخ) قرار خواهد گرفت احاطه ندارد چون نهایتی برای آن قابل تصور نیست و اگر علم او به آنچه در آنها خواهد بود احاطه نداشته باشد آنچه را که در آنها خواهد بود قبل از وجودشان نخواهد دانست؛ خداوند از چنین گفته ها و باورهایی منزه و بالاتر است.

گفت من که گفتم خداوند به آنها علم ندارد از این رو بود که آنها نهایتی ندارند و خود خداوند آنها را به جاودانگی وصف فرموده است و لذا ما نخواستیم پایانی برای آنها قرار دهیم.

فرمود: علم به آنها موجب نمیشود آنها متناهی باشند، زیرا چه بسا خداوند به آنها علم دارد، سپس بر آنها می افزاید و افزوده ها را از آنها قطع نمی نماید و خداوند نیز خود چنین فرموده است که هر چه پوستشان بریان گردد پوستهای دیگری بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند(۱ نساء ٫ ۵۶)نیز درباره بهشتیان فرموده است بخششی است که بریدنی نیست(۱ هود ٫ ۱۰۸) نیز فرموده است: «و میوه ای فراوان نه بریده و نه ممنوع»(واقعه ٫ ۳۲ و ۳۳)پس خداوند عزوجل این زیادی ها را می داند و آن را از آنان دریغ نمی نماید آیا آنچه اهل بهشت میخورند و می آشامند، خداوندچیزی جایگزین آن نمی کند؟

گفت: چرا.

فرمود: حال که به جای آن خوردنیها و نوشیدنیها که مصرف شده، چیزجدیدی جایگزین فرموده آیا عطای خویش را قطع کرده است؟

گفت نه.

فرمود: پس همچنین است هر آنچه در بهشت باشد و مصرف شود و چیز دیگری را جای آن قرار دهد این جایگزین شده ها از اهل بهشت منقطع نشده است و نخواهد شد.... (ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق ابو جعفر محمد بن علی بن حسین، توحید، ۴۴۶-۴۴۷؛ همو، عیون اخبار الرضا ، ۱۴۷٫۱-۱۴۸)(مهمترین مسئله ای که در مناظره مروزی آمده مسئله بدا و اراده است که بحث درباره دومی گسترده تر برگزار شده است؛ چه در بردارنده فزونتر از پنجاه پرسش و پاسخ است، در حالی که شمار پرسش و پاسخهای مربوط به بدا به بیست هم نمی رسد و سرانجام سلیمان مروزی پس از انکار به بدا اعتراف میکند او و یارانش باور داشتند که اراده قدیم است و چونان شنیدن دیدن و قدرت از صفات ذاتی هستند حالی که از نگاه اهل بیت فعلی از افعال خداوندی به شمارند چنان که امام رضا میفرماید مشیت و اراده از صفات افعالی هستندو هر که ادعا کند اراده و مشیت خدا ازلی است موحد نیست.فعل حادث است، پس اراده نیز حادث است و ما این را هنگام یاد کردن از عبارت «هرفعلی حادث است یاد کردیم اراده به سان مشیت حادث است بنابراین که اراده را همان مشیت بدانیم، چنان که در احادیث رسیده از امام صادق آمده مشیت، حادث است» ودر احادیث امام کاظم له که اراده فعل احداث آن است، نه جز آن .)

اراده حادث است و گرنه چیزی غیر خدا با او همراه است. 

در مناظره طولانی امام رضا با سلیمان مروزی درباره اراده که صدوق آن را روایت کرده آمده است:

ای سلیمان سخن بگو.

گفت: شما را خبر دادم که اراده مانند سمع و بصر و علم است. 

فرمود عیبی ندارد بگو ببینم آیا اراده یک معنی دارد یا دارای معانی مختلف است؟

گفت: یک معنی دارد.

فرمود: پس آیا معنای تمام اراده ها یک چیز است؟

گفت: آری.

فرمود: پس اگر معنای تمام اراده ها یک چیز باشد باید اراده قیام، همان اراده قعود باشد و اراده زندگی نیز همان اراده مرگ اگر اراده خداوند یک چیز باشد هیچ یک از مرادهای خدا بر دیگری تقدم نخواهد داشت و هیچ یک با آن دیگری تفاوت نخواهد کرد و همگی یک چیز خواهند بود.

گفت: معناها با هم متفاوت اند.

فرمود: مرا خبر ده که آیا مرید همان اراده است یا چیز دیگر؟

گفت او همان اراده است.

فرمود: پس از نظر شما مرید باید مختلف باشد چون او همان اراده است.

گفت: سرورم اراده همان مرید نیست. 

فرمود: پس اراده حادث است و گرنه لازم می آید که چیز دیگری همراه خداوند باشد این مطلب را خوب بفهم و باز سؤالت را ادامه بده».(ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق ابو جعفر محمد بن علی بن حسین، توحید، ۴۵۱؛همو، عیون اخبار الرضاء، ۱۵۰٫۱)

آیا خدا وعده ای میدهد که به آن وفا نخواهد کرد؟ 

صدوق، حدیث مناظره امام رضا با سلیمان مروزی درباره اراده خداوند عز وجل را روایت کرده است که آیا اراده او فعل است یا صفت؟ در بخشی از این مناظره آمده است که امام رضا فرمود: 

چه دلیلی داری بر این که اراده خدا عین علم اوست؟ حال آن که گاه می شود که خدا چیزی را میداند لیک به هیچ روی آن را اراده نمی کند، از جمله این آیه شریفه «اگر بخواهیم قطعاً آنچه را به تو وحی کرده ایم، می بریم(اسراء ٫ ۸۶.)و خداوند می داند چگونه آن را ببرد لیک هرگز این کار را نخواهد کرد. 

سلیمان گفت زیرا خدا از کار فارغ شده و دست از کار کشیده و بر آنچه مقدر فرموده چیزی نخواهد افزود. 

فرمود این سخن یهود است اگر حرف شما درست باشد، پس چگونه خداوند می فرماید: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.(مؤمن٫ ۶۰)

گفت: منظورش این است که او بر این کار تواناست. 

فرمود: آیا وعده ای میدهد که به آن وفا نخواهد کرد؟ پس چگونه فرموده است در آفرینش هر چه بخواهد می افزاید(فاطر ۱) نیز فرموده است: «خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات میکند و اصل کتاب نزد اوست،(رعد ٫ ۳۹) حال از کار فارغ شده است؟

سلیمان پاسخی نداشت. (ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق ابو جعفر محمد بن علی بن حسین، عیون اخبارالرضا ، ۱۵۱٫۱؛ همو، توحید، ۴۵۱-۴۵۲)(خلف وعده عقلاً قبیح است به ویژه از قادری که غنی بالذات است. این بر پایه مذهب عدل است که معتقدان به این مذهب امامیه و معتزله آن را باور دارند. آنان معتقد به عدم جبر در اعمال عباد هستند لیک معتزلیان امروز در مناظرات خویش به نظر اشاعره که جبر را باور دارند می گرایند اما یهود آنان بر این باورند که خداوند عزوجل از کار، فارغ شده است و همه امور را به بندگان تفویض کرده است. سلیمان مروزی نیز در مناظره یاد رفته ه نظر یهودیان می گراید که می پندارند خداوند جل جلاله از کار دست کشیده است. از این رو امام رضا با استشهاد به آیات قرآنی که خلاف سخن سلیمان بودند، پاسخی دندان شکن بدو داد چندان که دیگر نتوانست پاسخی برای امام ها دست و پا کند. سلیمان عادت داشت که به سخن باطل یهود توسل جوید و حتی پس از درخشیدن نور برهان همچون جاهلی ستیزه جو حاضر نبود به حق و حکم عقل سلیم ایمان آورد، که فراغت یافتن از کار انکار قدرت ذاتی و مطلق خداوند است خداوند در داستان یهود می فرماید: «یهود گفتند دست خدا بسته است. دست آنان بسته باد و نفرینشان از آنچه گفتند، بلکه دست خدا باز است و هر گونه بخواهد می بخشد (مائده (۶۴).اینجا پرسشی پیش می آید از چه رو مأمون سلیمان را که متکلم خراسان بود، ستایش می کرد؟ پاسخ این است که هدف از ستایش امثال ،سلیمان فریبکاری و حمله به امام رضا بود، اگر گفته آید که سلیمان عدلی مذهب است نه کوردلی یهودی مسلک؛ حب ریاست آدمی را - هر که باشد . کر و کور می کند.)

فاعل پیش از مفعول

از سخنان آمده در مناظره امام رضا با سلیمان مروزی درباره اراده که سلیمان ادعای قدیم بودن اراده را داشت و حضرت آن را ابطال فرمود و صدوق آن را روایت کرده است و ما برای پیوند این سخنان با موضوع و بیان مراد از اراده بخشی از این مناظره را می آوریم

سلیمان گفت: اراده اش از خود اوست همان گونه که سمع، بصر و علم او نیز از خود اوست.

امام رضا فرمود: آیا خود را اراده کرده است؟

گفت: نه.

فرمود: پس مرید اراده کننده مثل سمیع و بصیر نیست.

گفت خود را اراده کرده همان گونه که صدای خود را می شنود و خود را می بیند و به خود آگاه است.

فرمود: «خود را اراده کرده یعنی چه؟ آیا یعنی خواسته که چیزی باشد؟ خواسته که زنده یا سمیع یا بصیر یا قدیر باشد؟

گفت: آری.

فرمود: «آیا با اراده خود این گونه شده است؟

گفت نه.

فرمود: پس این که میگویی اراده کرده تا حی سمیع و بصیر باشد، معنایی ندارد، چون حیات سمع و بصر او به اراده او نبوده است».گفت چرا با اراده خودش بوده است.

در اینجا مأمون و اطرافیان خندیدند و حضرت رضا نیز خندید و فرمود: بر متکلم خراسان سخت نگیرید و او را اذیت نکنید سپس فرمود: «ای سلیمان! بنا بر اعتقاد شما خداوند از حالتی به حالت دیگر تغییر کرده است و این هم از جمله اموری است که خداوند را نمیتوان به آن وصف کرد. سلیمان خاموش بر جای خویش ماند.

سپس حضرت رضا او را فرمود: ای سلیمان سؤالی از تو دارم.

گفت: قربانت گردم، بپرسید.

فرمود: بگو ببینم آیا تو و دوستانت بر اساس آنچه میدانید و می فهمید با مردم بحث کلامی میکنید یا بر اساس آنچه نمی دانید و نمی فهمید؟

گفت: البته بر اساس آنچه میدانیم و می فهمیم.

فرمود: آنچه مردم میدانند و میپذیرند این است که اراده کننده، غیر از خود اراده است نیز اراده کننده پیش از اراده موجود بوده است و فاعل پیش از مفعول است؛ این مطالب گفته شما را که میگویید اراده و اراده کننده یک چیز هستند باطل می کند.

گفت: قربانت گردم این مطلب بر اساس فهم و دانسته های مردم نیست.

فرمود: پس بدون این که معرفت و اطلاعی داشته باشید، ادعای علم می کنید و می گویید اراده نیز مانند سمع و بصر است لذا این اعتقاد شما بر اساس عقل و علم نیست».

سلیمان پاسخی نداشت که بدهد.

تمام افعال محدث هستند

این گفتار برگرفته از مناظره امام رضا با سلیمان مروزی است پیرامون اراده که شیخ صدوق آن را روایت کرده است و ما برای روشن شدن ارتباط آن، ناگزیر بخشی از این مناظره را می آوریم امام رضا فرمود: «آیا آنچه اهل بهشت میخورند و می آشامند، خداوند چیزی جایگزین آن نمی کند؟

سلیمان گفت: چرا

فرمود: «حال» که به جای آن خوردنیها و نوشیدنیهای مصرف شده، چیز جدیدی جایگزین فرموده آیا عطای خویش را قطع کرده است؟»

گفت نه

فرمود: «پس همچنین است هر آنچه در بهشت باشد و مصرف شود و چیز دیگری را جای آن قرار دهد؛ این جایگزین شده ها از اهل بهشت منقطع نشده است و نخواهد شد.

گفت: خوب اضافات را از آنها دریغ میکند و چیز اضافی به آنان نمی دهد. فرمود: در این صورت آنچه در بهشت و جهنم است از بین خواهد رفت. و تمام خواهد شد؛ ای سلیمان این مطلب بر خلاف کتاب خدا و ضد خلود و جاودانگی است زیرا خداوند می فرماید هرچه بخواهند در آنجا دارند و پیش ما

فزونتر [هم] هست(ق ٫ ۳۵)نیز می فرماید: بخششی است که بریدنی نیست(هود ٫ ۱۰۸) و می فرماید: آنان از آنجا بیرون رانده نمیشوند(حجر ٫ ۴۸) و میفرماید: «برای همیشه در آن مکان جاودانه هستند(بینه /8)و میفرماید و میوه ای فراوان نه بریده و نه ممنوع»(واقعه ٫ ۳۲ و ۳۳)

سلیمان جوابی نداشت که بدهد.

سپس امام رضا فرمود: ای سلیمان بگو آیا اراده فعل است یا غیر فعل؟»

گفت: بله فعل است.

فرمود: پس محدث است زیرا افعال محدث هستند.

گفت: فعل نیست.

فرمود: «پس چیز دیگری از ازل با خدا بوده است.

گفت: اراده همان انشاء و ایجاد است.

فرمود: ای سلیمان این سخن همان چیزی است که بر ضرار و هم مسلکانش عیب گرفته اید که میگویند آنچه خداوند در زمین و آسمان، یا دریا و خشکی خلق کرده از سگ خوک ،میمون انسان و چهارپا و غیره، جمله اراده خداوند هستند و اراده خدا زنده میشود و میمیرد راه میرود و می خورد می آشامد ازدواج می کند تولید مثل میکند ظلم میکند کارهای زشت انجام می دهد، کافر می شود مشرک میگردد و ما از این گفتارها بری هستیم و با آن دشمنی میکنیم. و این حد آن است.(ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق ،ابو جعفر، محمد بن علی بن حسین، توحید، ۴۴۷

۴۴۸؛ همو، عیون اخبار الرضا، ۱۴۸٫۱ و ۱۴۹)

 

صص55-64

بداء

شیخ صدوق - طاب ثراه - مناظره امام با سلیمان مروزی را روایت کرده است که ما از آن میان آنچه را که با مسأله بداء - که سلیمان منکر آن است . در پیوند می باشد، می آوریم:

امام رضا فرمود: ای سلیمان چگونه بداء را منکر میشوی در حالی که خداوند عزوجل می فرماید: ﴿ أَوَلا يَذْكُرُ الإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا («آیا انسان به یاد نمی آورد که ما او را قبلاً آفریده ایم و حال آنکه چیزی نبوده است مریم ٫۶۷)

و می فرماید: ﴿ وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ *( و اوست آن کس که آفرینش را آغاز میکند و باز آن را تجدید می نماید» روم٫۲۷.)

و می فرماید: بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ . (او پدیدآورنده آسمانها و زمین است بقره ٫۱۱۷)

و می فرماید: يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ . (در آفرینش هر چه بخواهد می افزاید فاطر ٫۱)

و می فرماید: ﴿ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ ".(و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد سجده ٫۷)

و می فرماید: ﴿ وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ .(و عده ای دیگر کارشان موقوف به فرمان خداست یا آنان را عذاب میکند و یا توبه آنهارا می پذیرد و خدا دانای سنجیده کار است توبه ۱۰۶)

و می فرماید: ﴿ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ .(و هیچ سالخورده ای عمر دراز نمی یابد و از عمرش کاسته نمیشود، مگر آنکه در کتابی مندرج] است» فاطر ٫۱۱.)

سلیمان گفت آیا درباره بداء از پدرانتان روایتی به شما رسیده است؟

امام فرمود: آری از ابو عبد الله امام صادق ] برایم روایت شده است که ایشان فرمود: خداوند عزوجل را دو علم است علمی نهفته و اندوخته که جزخودش کسی آن را نمیداند و بداء از این نوع علم است و علمی که به فرشتگان

و فرستادگان و پیامبران خود آموخته و عالمان اهل بیت پیامبر ما آن را می دانند.

سلیمان گفت دوست دارم این مطلب را از کتاب خداوند برایم ارائه دهی. 

امام فرمود: خداوند به پیامبرش می فرماید: ﴿ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ " (پس از آنان روی بگردان که تو درخور نکوهش نیستی» ذاریات ٫ ۵۴)خداوند نخست میخواست آنان را هلاک کند سپس تصمیمش عوض شد و فرمود: ﴿ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ(و پند ده که مؤمنان را پند سود بخشد ذاریات ۵۵) . سلیمان گفت: فدایت گردم! بیشتر بگو. امام رضا فرمود: «پدرم از پدرانش از رسول خدا مرا خبر داد که خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی کرد که فلان پادشاه را خبر ده که من تا فلان روز جانش را خواهم گرفت آن پیامبر نزد پادشاه آمد و خبرش داد. پادشاه به درگاه پروردگار دعا کرد چندان که از تختش بر زمین افتاد، او گفت:پروردگارا! مهلتم ده تا فرزندم جوان شود و کارم را انجام دهم. 

خداوند عزوجل به آن پیامبر وحی فرمود نزد پادشاه برو و خبرش ده که من مرگ او را به تأخیر انداختم و پانزده سال به عمر او افزودم. 

آن پیامبر عرض کرد: پروردگارا تو خود میدانی که من تا به حال دروغ نگفته ام خداوند عزوجل به او وحی فرمود: تو بنده ای هستی که مأموریت یافته ای این موضوع را به اطلاع او برسان و از خداوند درباره کاری که می کند بازخواست نخواهد شد.

سپس حضرت به سلیمان روی کرد و فرمود گمان می برم در این باره به سان یهودیان می اندیشی سلیمان گفت از چنین چیزی به خدا پناه میبرم مگر یهودیان چه می گویند؟ امام فرمود: یهودیان گفتند: ﴿يَدُ اللهِ مَغْلُولَةٌ ( دست خدا بسته است مائده ۶۴)و منظورشان این بود که خداوند از کار خود فارغ شده و دست کشیده است و دیگر چیزی ایجاد نمی کند.(ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق ابو جعفر محمد بن علی بن حسین، توحید، ۴۴۳)

صص130-132

 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی