پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی ابن موسی الرضا جلد دو  ( صص 452-451، 532-526 ) شماره‌ی 6748

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > پيشنهاد مامون به قبول وزارت توسط امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

مأمون رسماً خلافت را به امام عرضه کرد و از حضرت درخواست کرد که آن را به عهده بگیرد و گفت: ای فرزند رسول خدا من فضل تو را شناختم و علم و زهد و تقوا و عبادت تو را درک کردم و میبینم که تو شایسته تری به خلافت تا من...

متن

درخواست مأمون از امام برای عهده دار شدن خلافت

مأمون رسماً خلافت را به امام عرضه کرد و از حضرت درخواست کرد که آن را به عهده بگیرد و گفت: ای فرزند رسول خدا من فضل تو را شناختم و علم و زهد و تقوا و عبادت تو را درک کردم و میبینم که تو شایسته تری به خلافت تا من.

امام پاسخ داد: با گوشه گیری از دنیا امید نجات از شر دنیا را دارم و با پرهیز از محارم امید نجات از غنایم را دارم و با فروتنی در دنیا به رفعت در نزد خدا امید بسته ام. 

مأمون فوراً گفت: من دیدم که باید خودم را از خلافت عزل کنم و آن را به تو بسپارم.

 به هر حال امام کاملاً از قصد مأمون یعنی کسی که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد، آگاهی داشت. چگونه مأمون خود را از خلافت عزل میکرد در حالی که برای رسیدن به آن برادرش امین را کشت بغداد را خراب کرد و داغ و حزن و سوگواری را در سراسر جهان اسلام گسترش داد؟ پس چگونه آن را به امام علیه السلام تسلیم می کرد؟ امام جواب قاطعی به مأمون داد که او را خشمگین کرد. فرمود: اگر این خلافت مال تو است جایز نیست خودت را خلع کنی و لباسی را که خدا به تو پوشانده به دیگری بدهی و اگر خلافت مال تو نیست چیزی که مال تو نیست جایز نیست آن را به من بدهی.

مأمون فهمید که امام تمام راهها را به روی او مسدود کرده است. بنابراین سرانجام با تهدید به امام گفت: چاره ای نداری جز قبول این امر.

پس امام جواب داد من این کار را هرگز با میل انجام نخواهم داد.

ذوالریاستین این وضع را تحسین کرد و گفت و اعجبا من دیدم که مأمون امیرالمؤمنین امر خلافت را به رضا واگذار کرد و دیدم که رضا به او میگوید: توان انجام آن را ندارم و من هیچگاه خلافت را از اکنون ضایع تر ندیدم.

امام علیه السلام کاملاً از قصد ریاکارانه مأمون آگاه بود زیرا مأمون از خاندان عباسی بود خاندانی که با بدخواهی علیه اهل بيت عليهم السلام پرورش یافته بود و آنها را در روز روشن و شب تاریک میکشت و می کوشید که نسلشان را از روی زمین براندازد. اما مأمون شریر تر از آنها بود، زیرا او آقا و بزرگ علویان امام رضا علیه السلام را کشت و از جمله سایر علویان پاک را کشت پس چگونه امام می توانست به او اعتماد کند.

صص 452-451

مخاطب

کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی