سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تعامل مامون با امام (عليه السلام)
امروز برای من روز پر ماجرایی بود هر لحظه از این مراسم لحظه ای تماشایی و ماجرایی دیدنی بود اما شاید دیدنی ترین ماجرای امروز لحظه ای بود که مأمون آبروی خود را برد؛ یک آبروریزی بزرگ تا امروز ندیده بودم که یک آدم بزرگ و سرشناس آن هم کسی مثل خلیفه مسلمانان این طور در مقابل جمع خجل و شرمسار شود. داستان از این قرار بود مردم برای بیعت با امام آمده بودند. امام دست خود را طوری نگه داشت که پشت دست در برابر صورتش و روی دست رو به جمعیت مردم قرار می گرفت.
مأمون با دیدن این حالت تعجب کرد و رو به امام گفت: «ای ابا الحسن! چرا دستت را برای بیعت پیش نمی آوری؟امام رضا (ع) فرمود: «مگر تو نمی دانی که رسول خدا به همین شیوه از مردم بیعت می گرفت؟!
پنجره چهاردهم
امروز برای من روز پر ماجرایی بود هر لحظه از این مراسم لحظه ای تماشایی و ماجرایی دیدنی بود اما شاید دیدنی ترین ماجرای امروز لحظه ای بود که مأمون آبروی خود را برد؛ یک آبروریزی بزرگ تا امروز ندیده بودم که یک آدم بزرگ و سرشناس آن هم کسی مثل خلیفه مسلمانان این طور در مقابل جمع خجل و شرمسار شود. داستان از این قرار بود مردم برای بیعت با امام آمده بودند. امام دست خود را طوری نگه داشت که پشت دست در برابر صورتش و روی دست رو به جمعیت مردم قرار می گرفت.
مأمون با دیدن این حالت تعجب کرد و رو به امام گفت: «ای ابا الحسن! چرا دستت را برای بیعت پیش نمی آوری؟
امام رضا (ع) فرمود: «مگر تو نمی دانی که رسول خدا به همین شیوه از مردم بیعت می گرفت؟!