ولادت و دوران کودکی امام
در تاریخ میلاد مبارک آن حضرت بین علمای امامیه اختلاف است ولی مشهور آن است که در ۱۱ ذی قعده ١٤٨ هجری در مدینه متولد شده و برخی از محدثین ۱۱ ذیحجه ١٥٣ هجری را تاریخ ولادت آن حضرت میدانند و بنابر این پنج سال بعد از وفات حضرت صادق ٤ بوده ولی طبق روایت اولی ولادت آن حضرت بفاصله کمی بعد از وفات حضرت صادق ٤ امام ششم شیعه واقع شده و حضرت صادق ٤ آرزوی ملاقات آن حضرت را داشته
وی بزرگترین فرزندان امام هفتم موسی بن جعفر صلوات الله عليهما بود
مادرش کنیزی بود که از باختر زمین بمدينه رسیده نامش « خیزران » بوده برخی وی را تکتم مرسیه می نامند یاقوت حموی در معجم البلدن مرسی را از شهرهای جزیره ی سی سیل میشمارد ولی پیداست این مرسی همان بندر معروف مارسی است که در جنوب فرانسه واقع است.
اما او را در حریم موسی بن جعفر تکتم صدا نمی کردند مادر موسى بن جعفر (٤) عروس خود را «طاهره » نامیده بود و گفته می شود لقبش « نجمه» بود شاعر عرب در این قطعه اشاره میکنند و با کنایه نام اورا میبرد
الا إِنَّ خَيْرَ النَّاسِ أَمَّا وَ وَالدَّا
وَ رَهْطا وَأَجْدَاداً عَلِيُّ الْمُعَظَمُ
اتانَا بِهِ لِلْعِلْمِ وَالْحِلْمِ ثَامِنَا
اماما تُؤَدِّي حُجَّةَ اللَّهِ تُكْتَمُ »
و در این قطعه میرساند که امام هشتم ، حجت خدای بودو این حجت بوسیله «تكتم» بدنیا آمده است .
***
از حضرت موسی بن جعفر ٤ نقل شده که فرمود : پدرم جعفر بن محمد ٤ مکرر بمن فرمود که عالم و دانشمندی از فرزندان محمد ٤ در میان فرزندان تو است آرزو دارم او را میدیدم و او همنام امیر المومنين على ٤ است.
***
شيخ يوسف بن حاتم شامی که از شاگردان محقق حلی (۱) ابو القاسم نجم الدین جعفر بن حسن بن یحیی حلی در علم وفضل وجلالت وفصاحت و شعر و ادب و انشاء در زمان خود معروف بوده در سال ٦٧٦ در گذشته و قبرش در حله است) صاحب شرایع در فقه است در کتاب در النظیم نقل میکند:
امام هفتم موسى بن جعفر ٤ وقتی تکنم را خرید بگروهی از یارانش فرمود بخدا قسم من این کنیز را نخریدم مگر با اشاره غیبی ووحی الهی ، پرسیدند چگونه بوده است فرمود :
در عالم خواب جد و پدرم را دیدم که پیش من آمدند و بوقچه ای از ابریشم با خود داشتند پس آن بوقچه را باز کردند پیراهنی در آن بود که در آن تصویر این کنیز کشیده شده بود ، به من فرمودند: ای موسی از همین کنیز برای تو فرزندی بوجود آید که بهترین مردمان روی زمین است و مرا امر کردند که هر وقت این فرزند بوجود آید علی ٤ نام گذارم ، و گفتند خدا هر چه زودتر با وجود او عدل ورأفت ورحمت خود را به بندگان ظاهر سازد ، خوشا بکسانی که امامت او را تصدیق نمایند و بدا بر کسانی که او را دشمن بدارند .
***
ابن بابویه صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا ٤ از مادر آنحضرت نقل میکند که چون بفرزند خود حامله شدم بهیچ وجه سنگینی حمل در خود احساس نمیکردم ، و چون بخواب میرفتم صدای تسبیح و تهلیل از شکم خود میشنیدم ، و گاهی و حشت زده می شدم. و چون بیدار میگشتم صدائی نمیشنیدم، موقعیک فرزندم متولد شد دستهای خود را بزمین گذاشت و سر خود را بآسمان بلند کرد ، ولبهای وی حرکت میکرد، و سخنی می گفت که من نفهمیدم ، در همان ساعت امام هفتم نزد من آمد و فرمود ای نجمه گوارا باد ترا کرامت پروردگار، پس فرزند خود را در جامه سفیدی پیچیدم و بآن حضرت دادم. آن حضرت در گوش راستش اذان خواند ، و در گوش چپش اقامه گفت ، و آب فرات طلبید دهنش را با آن آب باز کرد بعد بدست من داد و فرمود بگیر این فرزند را که خلیفه خداست در روی زمین و حجت اوست بعد از من .