زندگی و شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا  ( صص 21-16 ) شماره‌ی 6490

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام موسی کاظم (عليه السلام) > شهادت امام کاظم (عليه السلام)

خلاصه

هارون از جانب عیسی مأیوس شد و «مسرور» خادم مخصوص خود را فرستاد و به سندی بن شاهک مأموریت داد که حضرت موسی بن جعفر را تحویل بگیرد و تا دستور ثانوی در خانه خود نگهدارد سندی بن شاهک حضرت را به خانه خود برد و در محل نامناسبی نگهداشت و از هیچ گونه بدرفتاری نسبت به آن بزرگوار فروگذار نکرد. چندی بدین ترتیب گذشت تا از جانب هارون الرشید دستوری به نام سندی بن شاهک صادر شد که امام را مسموم سازد به عقیده پاره ای از مورخین امام را به وسیله رطب زهر آلود مسموم ساختند و در ۲۵ رجب سال ۱۸۲ در خانه سندی بن شاهک در شهر بغداد رحلت فرمود و عالم اسلام را عزادار ساخت.

متن

شرح مختصری از چگونگی شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع)

هر چند مورخین ترقیات اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری را به هارون الرشید و مأمون نسبت می دهند و شوکت و جلال آن دوره را از برکت وجود این دو نفر می دانند، لیکن باید توجه داشت که این جنبش و ترقی از کجا آغاز گردید و چرا هر فردی خواهان علم و دانش و کمال شد و فضل و هنر رواج کامل یافت.

و در آن دوره مترجمینی بزرگ و نویسندگانی چیره دست و توانا پیدا شدند که کتب فراوانی را از زبانهای خارجی ترجمه کردند و تألیفات مفیدی از خود باقی گذاشتند.

 مقتضیات زمان و وجود حضرت موسی بن جعفر (ع) و فرزند برومندش حضرت رضا علیه السلام باعث شد که دانشمندان و زعمای مذاهب مختلف در مجالس بحث و مناظره این دو وجود مقدس حضور یابند و جوابهای کافی دریافت دارند و هارون و مأمون را هم که خریدار علم و هنر بودند، به حضور در این جلسات تشویق کردند. 

در این عصر چنان رقابت و همچشمی در همه شؤون پیدا شد که نه تنها ممالک شرق مستفیض و بهره مند گشتند بلکه نور دانش از خاور زمین به غرب و بویژه اسپانیا هم تابید و دانشمندان شهیر و علما و رجال بزرگ اسلامی در کشورهای مختلف پیدا شدند که بعدها سراسر جهان از دانش و ابتکار آنها بهره مند گردید و هم اکنون نیز علمای باختر زمین از کتابهای تدوین شده آن زمان استفاده های شایان می برند.

از مطلب دور نشویم میخواستیم شمه ای از مکارم حضرت موسی بن جعفر را به اطلاع خوانندگان گرامی برسانیم. 

به طوریکه مورخین نقل میکنند آن حضرت ۳۷ فرزند پسر و دختر داشت که حضرت على بن موسى الرضا بزرگترین ایشان بود.

آن حضرت از تمام آنها داناتر و شایسته تر و فاضلتر بود. اکثر امامزاده های معتبری را که آرامگاههایشان در شهرها و قصبات ایران پراکنده است اولاد آن حضرت میدانند. 

در سال ۱۸۶ هجری هنگامی که هارون الرشید به زیارت مکه می رفت امین و مأمون را هم با خون برد و در آنجا آن دو برادر را در ولایتعهدی خود شریک ساخت و در این باره از ایشان تعهد کتبی گرفت. (به زیر نویس صفحه ۱۷ رجوع شود.)

زبیده زن هارون الرشید که بی اندازه طرف توجه هارون بود میخواست ولایتعهدی بدون معارض از آن فرزندش امین باشد و از این رو هارون الرشید را تحت فشار قرار داد.

هارون الرشید که مردی بدگمان بود و سوءظن عجیبی نسبت به همه مردم داشت از نفوذ معنوی حضرت موسی بن جعفر بین مردم هراسناک شد و ترسید که مبادا آن حضرت روزی بر ضد دستگاه خلافت اقدامی کند.

 هر چند سوءظن هارون الرشيد كاملا بیجا بود و چیزی که به خاطر آن بزرگوار نمیگذشت این امر بود، ولی عده ای از کینه جویان و بدخواهان امام وقت و بی وقت به حضور هارون می رفتند و حرفهایی میزدند که بر کینه هارون نسبت به امام افزوده می شد یک روز که امام برای زیارت قبر پیغمبر اکرم رفته بود هارون برای اینکه نسبت خود را با پیغمبر ثابت کند و در انظار اطرافیان افتخار نماید، وقتی مقابل قبر رسول خدا ایستاد عرض کرد

السلام علیک یا رسول الله يابن عم.

 لیکن حضرت موسى بن جعفر عليه السلام وقتی کنار قبر پیغمبر آمد، عرض کرد:

- السلام يا ابت.

هارون الرشید که این کلام را شنید طوری خشمگین شد که رنگش تغییر کرد و دستور دستگیری و تبعید امام را صادر نمود.

صبح روز بعد فضل بن ربیع با عده ای قراول به عزم دستگیری امام به سوی مسجد پیغمبر (ص) روان شدند و حضرت موسی بن جعفر (ع) را در حال نماز و دعا دستگیر ساختند و با وضع توهین آمیزی از مسجد بیرون بردند.

 مردمی که نزدیک مسجد بودند چون این ماجرا را دیدند صدا به ناله و زاری بلند کردند و به مسببین این کار لعن و نفرین فرستاند. 

بدین ترتیب امام علیه السلام را گرفتار ساختند و به همراهی حسان به سوی بصره فرستادند.

حسان بر طبق دستوری که داشت آن بزرگوار را به دست والی بصره سپرد و عیسی بن جعفر که والی بصره بود، امام را به زندان افکند.

امام یک سال در زندان به سر برد و در این مدت با اینکه از جانب هارون الرشید چند مرتبه دستور قتل آن حضرت به والی بصره داده شد ولی آن مرد به دلیل کرامات و معجزاتی که از امام دیده بود در خود قدرت کشتن آن بزرگوار را ندید و سرانجام ناگزیر نامه ای برای هارون نوشت و مشروحاً عبادات و کرامات آن حضرت را ذکر کرد و در خاتمه عدم توانائی خود را در انجام دادن دستور خليفه صراحتا بیان داشت.

هارون از جانب عیسی مأیوس شد و «مسرور» خادم مخصوص خود را فرستاد و به سندی بن شاهک مأموریت داد که حضرت موسی بن جعفر را تحویل بگیرد و تا دستور ثانوی در خانه خود نگهدارد سندی بن شاهک حضرت را به خانه خود برد و در محل نامناسبی نگهداشت و از هیچ گونه بدرفتاری نسبت به آن بزرگوار فروگذار نکرد.

 چندی بدین ترتیب گذشت تا از جانب هارون الرشید دستوری به نام سندی بن شاهک صادر شد که امام را مسموم سازد. به عقیده پاره ای از مورخین امام را به وسیله رطب زهر آلود مسموم ساختند و در ۲۵ رجب سال ۱۸۲ در خانه سندی بن شاهک در شهر بغداد رحلت فرمود و عالم اسلام را عزادار ساخت.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه