بیست سال امامت - نگاهی به دوران امامت امام رضا علیه السلام  ( ، صص 81-80 ) شماره‌ی 6438

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > اصحاب و راويان امام > حضور در حج همراه ياران

خلاصه

احمد بن کرخی میگوید بیش از ده نفر از اولاد من بعد از تولد مردند و فرزندی نداشتم در یکی از سالها به حج رفتم و خدمت حضرت رضا رسیدم سلام کردم و دستشان را بوسیدم از ایشان چند مسئله پرسیدم و درباره مرگ فرزندانم چاره خواستم حضرت رضا له مدتی سر خود را پایین انداختند و دعا کردند. سپس فرمودند: امیدوارم بعد از مراجعت خداوند به تو فرزندانی عنایت کند و در ایام زندگی از آنان بهره مند شوی. خداوند هرگاه اراده کند که دعای بنده ای را برآورد، قدرت آن را دارد.

متن

توجه به مشکلات یاران

سیره امام در رفع نیازهای یاران و توجه به خواستها و برطرف کردن آنها چگونه بود؟

یاران و دوستداران حضرت رضا در مواجهه با مشکلات زندگی بسیاری از مسائل و نیازمندیهای خویش را با امام مطرح میکردند. حضرت نیز به راحتی و با ملاطفت برای برآورده شدن خواست آنان اقدام میکردند. در این زمینه نمونه های زیر به چشم میخورد

۱. موسی بن مهران در نامه ای از امام درخواست کرد که برای فرزند بیمارش دعا کنند حضرت نیز در پاسخ نامه او گفتند: «خداوند به شما فرزند شایسته ای عطا خواهد کرد فرزند بیمار او درگذشت و فرزند صالح دیگری از وی پدید آمد. ) عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۲۱.(

۲. ابو محمد غفاری گوید: قرض سنگینی داشتم و بسیار اندوهگین بودم جز علی بن موسی کسی را سراغ نداشتم که این حاجت را روا کند. در یکی از روزها صبح زود خدمت آن جناب رسیدم و پس از گرفتن اذن ورود حضورشان مشرف شدم. ایشان ابتدا فرمودند: ای ابو محمد از حاجت تو اطلاع داریم و ما باید قرض تو را بپردازیم. هنگامی که شب فرا رسید غلامشان افطار آورد و افطار کردیم بیان کردند: «ای ابو محمد شب در اینجا میخوابی یا میروی؟ عرض کردم: «ای سید و سرور من اگر نیازمندی مرا رفع کنید و بروم بهتر است در این هنگام دست خود را زیر فرش بردند و مشتی از زیر آن برآوردند و به من دادند. از منزل آن حضرت بیرون آمدم و نزدیک چراغی رفتم به آنچه مرحمت فرموده بودند نگاه کردم معلوم شد که آنها دینارهای سرخ و زردند. 

۸۰

روی اولین دیناری که به نظرم رسید نوشته بود ای ابو محمد، این ۵۰ دینار است: ۲۶ دینار برای قرضت و ۲۴ دینار برای مخارج خاندانت وقتی صبح شد از آن دینار مخصوص اثری نبود. ) عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۱۸(

۳. موسی بن عمر بن بزیع در نامه ای از امام درخواست کرد: «از خداوند بخواهید از دو کنیزم دو پسر به من عطا کند امام دو پاسخ برای او نوشتند. در پاسخ اول چنین مرقوم داشتند: «ان شاء الله برای شما دعا میکنم در نامه دیگری نیز نوشتند: «خداوند به من و شما بهترین عافیت را عطا کند و در دنیا و آخرت ما را مشمول عواطف خود قرار دهد. همه کارها در دست خداوند عزوجل است و با تقدیرات خود کارها را انجام میدهد. برای تو از آن دو کنیز یک پسر و یک دختر متولد میشود به مبارکی و میمنت پسر را محمد و دختر را فاطمه نام بگذار موسی بن عمر می گوید: «همان طوری که حضرت رضا فرموده بودند یک پسر و یک دختر از آنان متولد شدند. ) عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۱۹. (

۴. احمد بن کرخی میگوید بیش از ده نفر از اولاد من بعد از تولد مردند و فرزندی نداشتم در یکی از سالها به حج رفتم و خدمت حضرت رضا رسیدم سلام کردم و دستشان را بوسیدم از ایشان چند مسئله پرسیدم و درباره مرگ فرزندانم چاره خواستم حضرت رضا له مدتی سر خود را پایین انداختند و دعا کردند. سپس فرمودند: امیدوارم بعد از مراجعت خداوند به تو فرزندانی عنایت کند و در ایام زندگی از آنان بهره مند شوی. خداوند هرگاه اراده کند که دعای بنده ای را برآورد، قدرت آن را دارد. )عيون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۲۲(

۵. ابو محمد مصری گوید به حضرت رضا نامه نوشتم و از ایشان اجازه خواستم که برای تجارت به طرف مصر بروم. فرمودند: «تا هرگاه خداوند بخواهد اقامت کنید دو سال ماندم بار دیگر برای ایشان نوشتم که اجازه دهید از این شهر بیرون روم فرمودند اینک بیرون روید. خداوند به شما برکت میدهد و اوضاع و احوال تغییر میکند.» از شهر خارج شدم و به طرف مصر رفتم. در آنجا مال فراوانی به دست آوردم. در این هنگام در بغداد آشوب پدید آمد؛ اما از آن هرج و مرج ها آسوده شده بودم. ) همان.(

 ۸۱

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه