مجالس الشیعه در مناقب و مصایٔب شهید الامه(ع) از مدینه تا مدینه  ( 199-214 ) شماره‌ی 6409

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام حسين (عليه السلام) > مصايب امام حسين (عليه السلام)

خلاصه

قال مولانا على بن موسى الرضا عليهما السلام : إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَنِسَاؤُنَا وَ أَضْرِمَتِ النيران في مَضَاربنَا وَ انْتُهَبَ مَا فِيهَا مِنْ تَقْلَنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ في أَمْرِنَا إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَأَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بأرْض كَرْب وَ بَلاء أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلاءَ إِلَى يَوْمِ الانْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكَ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَيْهِ يَحُصُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ ثُمَّ قَالَ: كَانَ أَبِي إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكَاً وَ كَانَتِ الْكَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضَى مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشر كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ »

متن

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد الله رب العالمين والعاقبه لاهل التقوى واليقين و الصلوه والسلام على سيدنا ونبينا وحبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا و شفيع ذنوبنا أبي القاسم محمد صلى الله عليه و آله المعصومين و لعنة الله على أعدائهم اجمعين من الآن إلى قيام يوم الدين .

قال مولانا على بن موسى الرضا عليهما السلام : إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَنِسَاؤُنَا وَ أَضْرِمَتِ النيران في مَضَاربنَا وَ انْتُهَبَ مَا فِيهَا مِنْ تَقْلَنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ في أَمْرِنَا إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَأَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بأرْض كَرْب وَ بَلاء أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلاءَ إِلَى يَوْمِ الانْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكَ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَيْهِ يَحُصُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ ثُمَّ قَالَ: كَانَ أَبِي إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكَاً وَ كَانَتِ الْكَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضَى مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشر كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ » (بحار الأنوار جلد ۴۴ صفحه ۲۸۳ )

خداوند تبارک و تعالی ما را از عزاداران سید الشهداء سلام الله عليه محسوب بفرماید نثار ارواح طیبه شهدای کربلا صلواتی بفرستید ، عاشوراء و کربلا دو موضوعی است که برای همه انبیاء و اوصیاء شناخته شده بوده است حتی انبیاء سلف مانند حضرت موسی بن عمران علیه السلام را خداوند در کوه طور در جریان این امر قرار داده است ، سید الشهداء سلام الله علیه کسی است که نزد همه کائنات شناخته شده است هیچ کس نمی تواند بگوید که من حسین بن علی را نمی شناختم کسی که جبرئیل منادی بر بیعتش بوده است در کنار کعبه دست امام حسین در دست او ، جبرئیل ندا می کند « عَلَى بَابِ الْكَعْبَة وَ كَفَّ جَبْرَئِيلَ فِي كَفِّهِ وَ جَبْرَئِيلُ يُنَادِى هَلُمُّوا إِلَى بَيْعَة اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ » (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۱۸۵) تمام اهل آسمان حتى جنيان همه آماده میشوند اما همه گوشها این ندا را نمی شنوند ، صبح عاشوراء هم منادی ندا می کند ، البته دو منادی ندا کرد، منادی عمر سعد که گفت: يا خيل الله إركبى و ابشرى بالجنة ، یک منادی که از عرش ندا می کرد :

ای لشگریان خدا سوار شوید بشارت باد شما را به بهشت هر گوشی شنوای آن نمی باشد کما اینکه در پاسخ زینب کبری سلام الله عليها كه فرمود برادر آیا تو خودت را خوب به مردم معرفی کردی ؟ فرمود : آری ، لکن شکمهای آنها از حرام پر شده است حرف در آن تأثیر ندارد گاهی می شنوند و نشنیده میگیرند گاهی هم هر سخنی را نباید بشنوند در هر حال همه میدانستند کربلائی در کار است و حسینی در کار است و قاتل او چه کسی است؟ امام حسین سلام الله علیه خود از طفولیت قاتل خود را میشناسد ، مردم همه میدانند و از امام حسین سلام الله سوال می کنند که این چه حرفی است که میزنند که میگویند عمر سعد قاتل شماست گاهی خود عمر سعد هم این را سوال میکند که این مردم چقدر جاهل هستند معتقدند که من قاتل شما هستم، فرمود : جاهل نیستند بلکه حلیم هستند ، کسی نیست که نداند که سید الشهداء سلام الله علیه کشته می شود لكن هر کسی دنبال معشوق و محبوب خودش میرود اگر چنانچه دل انسان محبت چیزی را به خود گرفت در قبال آن همه چیز را فراموش می کند مال دنیا باشد جاه و سلطنت باشد، خدا باشد امام حسین باشد یزید ملعون باشد محبوب انسان هر چه باشد هر که باشد دنبال آن می رود و نسبت به دیگران چشم و گوش بسته کأن لم يكن ، نتيجه اش این است که روز قیامت هر چه فریاد میزند كأن لم يكن ، هر چه می گوید ، « قالَ رَبِّ لمَ حَشَرْتَنى أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصيراً» (سوره طه آیات ۱۲۴ و ۱۲۵ و ۱۲۶) مثل اینکه کسی نیست که بشنود ، ولی نه میشنوند نشنیده می گیرند ، چرا ؟ « قال كذلك أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَها وَ كَذلك الْيَوْمَ تُنسی » خطاب می شود : آیات ما بسوی شما آمد نشنیده گرفتید به فراموشی سپردید ، امام باقر سلام الله علیه فرمود : آیات ، ما خاندان هستیم ما ائمه هستیم « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى » آن ما خاندان هستیم که بسوی این مردم می آئیم ، مردم نادیده می گیرند ، نشنیده می گیرند به فراموشی می سپرند روز قیامت که کور وارد محشر شدند آنوقت میگویند :

قالَ رَبِّ لمَ حَشَرْتَنى أَعْمَى وَ قَدْ كُنْتُ بصيراً » کسی گوش به حرفهایشان نمیدهد میشنوند لکن نشنیده میگیرند ، خدا که چیزی یادش نمی رود اما نادیده میگیرد نشنیده میگیرد بی اعتنا چون اینها بی اعتنا بودند پس انسان باید در دنیا چشمهایش را باز کند اگر اکثریت مردم چیزی را نادیده گرفتند نباید نادیده گرفت اگر یک چیزی را اکثریت به فراموشی سپردند نباید به فراموشی بسپرد اگر مطلبی را تشخیص داد که حق است باید بپذیرد، چون اشیاء این دنیا تمام شدنی است ، خود این دنیا تمام شدنی است . لا أقل برای ما تمام شدنی است ، ما یک عمری داریم معین و محدود وقتی که پیمانه پر شد ، وقتی عمر تمام شد می گویند بفرمائید، و همه چیز نزد خدا محفوظ است هر چه را خدا خلق کرده در اختیار خدا هست هر ساعتی هم خواست همه آنها را دوباره احضار میکند « يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضِ غَيْرَ الأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لله الواحد القهار» ( سوره ابراهیم آیه ۴۸ ) صحنه قیامت به پا میشود بنابراین هر کس هـر چــه می خواهد بگوید ما که حسین را شناختیم نباید از او دست برداریم ، روز عاشوراء همانطور که پیغمبر صلى الله علیه و آله فرموده است : یاران امام حسین تیغ بر بدنشان میآید تأثیر چندانی ندارد ، چرا ؟ برای اینکه غرق در محبوب و معشوق هستند انسان اگر یک امر مهمی برایش پیش بیاید برای رسیدن به آن شتاب میکند ، بعداً متوجه می شود که پایش خونی است به یک جایی اصابت کرده اما متوجه نشده ، یک سوزن اگر به او میزدند فریادش بلند میشد ولی امروز امر مهمی پیش آمده است که این دنبال آن میباشد هر مسئله ای پیش بیاید متوجه نمی شود ، حالا میگویند چرا روز عاشوراء مثلاً فلان مجتهد از خود بی خود می شد ، من از بزرگان این را شنیدم که آن شخصیت بزرگ روز عاشوراء که می شد دستهایش را می گرفتند زیرا آجر پیدا میکرد به سر خودش می زد. سنگ پیدا میکرد به سر خودش میزد اگر دستهایش را می گرفتند سرش را به دیوار میکوبید، این طور نیست که حالا ما فکر کنیم که یک چیزهائی بر آنها پوشیده بوده است حالا برای یک اشخاصی روشن شده است اینها می فهمند و آنها نمی فهمیدند، چقدر از مجتهدین بزرگ در طول تاریخ راجع به این مسائل سخن گفتند ، فتوی دادند اصلاً کار ، کار عشق است این همه مردم دنبال فساد میروند، این همه نوامیس مردم را بدست تباهی می سپرند این همه آبروی انسانها را می برند، می گویند عشق این عشق اگر رنگ خدا گرفت نامشروع است اما اگر تمام جامعه به فساد کشیده بشود اشکال ندارد؟ چطور شد که این کارهایی که بزرگان دین انجام میدادند و یاد مردم دادند مورد اعتراض قرار بگیرد ولی ما نتوانیم بگوئیم که چرا در ماه محرم و عاشوراء همراه با ساز میزنید، توهین به امام حسین است ، به چه کسی بگوئیم ، می گوئیم ، فریاد هم میزنیم و پای همه چیز هم ایستاده ایم ، ما این طور نیست که دین را فدای همه چیز کنیم ما باید همه چیز را فدای دین کنیم ، آنجا که می شود کلامی را گفت باید گفت این حق خود ما است ما از حق خودمان میخواهیم دفاع کنیم، در یک روز امام حسين سلام الله عليه خودش ، جوانانش اصحابش طفل شیر خوارش را فدا کرده است که مردم تا روز قیامت دین داشته باشند با خدا باشند مردم برده یزید و یزیدیان نباشند بنام دین بی دینی باشد به نام پیغمبر و خلافت رسول الله شراب بخورند ، قمار بازی بکنند امام رضا سلام الله علیه فرمود : هرگاه نگاهتان به شطرنج افتاد هر گاه نگاهتان به فقاع یعنی آب جو افتاد ، یاد کنید جدم حسین بن علی را و لعن کنید یزید را زیرا او کنار سر جدم امام حسین شطرنج بازی می کرد و هر گاه میبرد و غلبه بر حریف می کرد آب جو می خورد ته مانده اش را می ریخت کنار تشتی که سر ابی عبدالله الحسین علیه السلام در آن بود امام رضا میگوید با مشاهده شطرنج لعن كن يزيد را یاد جدم امام حسین سلام الله علیه کن ، اگر امام رضا حجت خدا است باید همه تبعیت کنیم ، در مورد شطرنج باید بگویم نه یک روایت نه دو روایت نه ده تا نه بیست تا حالا برد و باخت ، در کار باشد یا نباشد ، چرا ؟ چون مائیم و لسان روایات ، اگر فرمود: بازی با شطرنج ، این بازی حرام است ، آیا آنهائیکه بازی میکردند هم احتیاج داشتند ، به قول بعضی از بزرگان که نوشته هایشان در دست ماست و ما از آنها یاد گرفتیم، آیا سلطان هند که تأسیس کرد و مبتکر این کار بودند و این سرگرمی را درست کرد، آن سلطان احتیاج داشت سایر سلاطین که بازی می کردند احتیاج داشتند؟ تا برد و باخت در کار باشد ؟ مگر خود یزید ملعون میخواست چیزی از کسی ببرد، این قمار بازها یک کاسبی قرار دادند چهار شاهی پول در بیاورند، یزید یک سلطان بوده است و بیت المال هم در اختیارش بوده است اینطور نیست که در مورد احتیاج برای برد و باخت باشد ماییم و لسان روایات ائمه هدى علیهم السلام و این هم فتوای علماء در طول تاریخ تشیع، در هر حال آن جاهائیکه باید پافشاری کرد و سخن گفت نادیده گرفته میشود . آن جاهائیکه باید چشم پوشی کرد ، چشم پوشی در کار نیست .

امام هشتم سلام الله عليه مى فرماید « إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فيه القتال » ماه محرم ماهی است که حتی جاهلیت حرمتش را حفظ میکردند خوب البته این از سنن انبیاء است ، از سنن الهيه است اینطور نیست که پایه گذار آن کفار جاهلی بوده باشند ، در آیه شريفه دارد « إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ الله اثنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماوات والأرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلك الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ » ( التوبه آیه ۳۶)

مقرر شد موقعی که خدا افلاک را خلق کرده شب روز به وجود آمده با گردش افلاک ، خدا این چهار ماه را ماه حرام قرار داده است . منتها در جاهلیت هم آن را رعایت میکردند ، بعضی از سنن الهیه در جاهلیت بود و حفظ میشد. از جمله اینکه در دوران جاهلیت هم وقتی ماه ذي القعده ، ذي الحجه ، محرم ، رجب که می آمد جنگ ها تعطیل می شد این فوائد زیادی برای اقوام داشت ، هم در آن مدت تجدید قوا می کردند ، هم ممکن بود در طول این یک ماهه به آشتی بیانجامد . اصلاً جنگ دوباره شروع نشود، خدا می خواهد جنگ و خونریزی در مردم نباشد مردم بنده ی خدا باشند و خدا را عبادت کنند و با هم برادر باشند امام رضا علیه السلام می فرماید اما این امت رعایت حرمت این ماه را نکردند اینها از مردم جاهلی بدتر هستند ، این که پیغمبر خدا دم ارتحالش به فرزندش حضرت فاطمه میفرماید که این اشعار را نخوان :

وَأَبْيَضُ يُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهه                           ثَمَالُ الْيَتَامَى عَصْمةً للأرامل ( الکافی ج ۱ ص ۴۴۹)

این آیه شریفه را بخوان « وَ ما مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قبله الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُر الله شَيْئاً وَ سَيَجْزى الله الشاكرين » (سوره آل عمران آیه ۱۴۴ )

به قول امروزی ها پیغمبر دغدغه خاطرش انقلاب بود که بعد از رحلتش مردم برگردند به جاهلیت ، این غصه را داشت این بزرگوار ، همین طور هم شد با رفتن حضرت رسول مردم برگشتند به جاهلیت و ما میبینیم در خانه حضرت صدیقه طاهره را آتش زدند تا آتش گرفتن خیمه ها در امشب کسانی که با ، پیغمبر اینطور معامله کنند مسلمانند این همان بازگشت به جاهلیت است ، « ارتد الناس بعد رسول الله» ، كما اين که بعد از شهادت امام حسین هم مردم مرتد شدند.

ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَيْنِ اللهِ إِلا ثَلَاثَةً أَبُو خَالِدِ الْكَابُليُّ يَحْيَى ابن أم الطويل وَ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِم » (بحار الأنوار ج ۴۶ ص ۱۴۴) مردم جاهلیت حرمت این ماه را حفظ می کردند « فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا » اما این مردم در ماه محرم ریختن خون ما اهل بیت را حلال دانستند « وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا حریم ما در این ماه هتک شد ، ( بابا پیغمبر است ، خاتم انبیاء است ) ( اهل بیت طاهرین پیغمبر هستند ) ، پیغمبر که در خانه اولاد معصوم خود قرار می گرفت میفرمود : سلام عليكم يا اهل بيت النبوة ، حالا اینها با چکمه می ریزند هر چیز هست غارت میکنند ، خیام را هم به آتش می کشند حریمی دیگر نگذاشتند « وَ هُتكت فيه حُرْمَتُنَا وَ سُبيَ فِيهِ ذَرَارِينَا وَ نساؤنا » نه تنها کشتند خون ما را ریختند هتک حرمت ما کردند ذراری و زنهای اهل بیت را در کربلاء به اسارت بردند « وَ أَضْرِمَتِ النِّيرَانُ في مضاربنا » در خیمه های ما آتش افروختند خیمه های ما را به آتش کشیدند « وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرنَا » اينها اصلاً حرمتي درباره پیغمبر رعایت نکردند « یابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ للْحُسَيْنِ بْن عَلَى » (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۸۵) اگر خواستی برای چیزی گریه کنی برای حسین گریه کن « فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ » همین امروز بوده هیچوقت کسی می گوید که چرا گوسفند را میکشید؟ خوب گوسفند برای ذبح است اشکالی ندارد یک نفر پیدا نشد بگوید این حسین پسر پیغمبر است چرا او را می کشید ؟ « فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ » واقعاً مصيبت روى مصیبت است که آدم اگر بخواهد برای هر چیز و هر کسی گریه کند بهتر این است که برای حسین گریه کند یا ابا عبدالله ای اهل بیت پیغمبر مصیبت شما مصیبتهای ما را به فراموشی سپرد ، این مصیبت اعظم مصائب است «إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا» چقدر امامان ما گریه کردند که پلک چشمانشان مجروح می شد اگر ما الان نگاه بکنیم صاحب عزا به چه حالی است صاحب عزا کجا است امام صادق سلام الله عليه به فضيل فرمود : دیشب کجا بودی؟ مجلس عزای جدم را بر پا کرده بودی در خانه؟ عرض کرد : آقا شما از کجا میدانید، فرمود : من بودم . عرض کرد : شما دیشب منزل ما بودید ؟ ، فرمود : بله من بودم. عرض کرد: شما کجا نشسته بودید؟ ، فرمود: یک پارچه ی سفیدی جلوی درب افتاده بود من آنجا نشسته بودم، آقا چرا جلوی درب ؟ فرمود چون دیدم جده ام فاطمه زهرا در مجلس حضور دارد به احترام ایشان من جلوی درب نشستم . مجلس خودشان هست . میشود صاحب عزا در مجلس خودش نباشد آن آقایی که میگوید : یا جدا لاندبنك صباحا و مساء ای جد بزرگوار من هر صبح و شام برایت تو گریه می کنم اگر اشک چشمانم تمام بشود خون گریه میکنم « إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَفْرَحَ جُفُونَنَا وَأَسْبَلَ دُمُوعَنَا » اشک ما را جاری کرد « وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلاء » عزیز ما را در کربلاء ذلیل کردند هیچ کس در عالم عزیزتر از امام حسین نبود ، جایش روی سینه پیغمبر بود حتی دم ارتحال که باید روی سینه محتضر سبک باشد فرمود: بگذارید حسینم روی سینه من باشد و لذا زینب کبری در میان قتلگاه فرمود : « يوم على صدر المصطفى و يوم على وجه الثرى » مردم عالم این بدنی که میبینید روی خار و خاشاک برهنه افتاده ، جای او روی سینه رسول الله بود عزیز ما را ذلیل کردند. چرا ذلیل کردند؟ چون میخواست زیر بار ذلت نرود و امت زیر بار ذلت نروند و تسلیم کفر و ظلم نشوند « لاَ وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذليل و لا أفرُّ فَرارَ الْعَبيد» (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۱۹۱) نه به خدا قسم دست ذلت به دست شما نخواهم داد و مانند بردگان فرار نخواهم کرد، در مثل امروز صبح هم آن بیان را داشت : « أَمَا وَ اللَّهِ لاَ أُجِيبُهُمْ إِلَى شَيْءٍ مَمَّا يُرِيدُونَ حَتَّى الْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ أَنَا مُخَضّبٌ بِدَمِی» (بحار الأنوار ج ۴۵ ص ۱۲) آنچه که آنها می خواهند هرگز پاسخ مثبت نخواهم داد تا آنکه ملاقات کنم جدم را در حالی که محاسن من به خون سرم خضاب شده باشد و در قتلگاه هم اینطور فرمود: این چنین جدم رسول الله را ملاقات میکنم تا بگویم قتلنی فلان و فلان من را کشتند « و أورثنا الكرب والبلاء إلى يوم الإنقضاء » این مصیبت تمام شدنی نیست ، این غم و اندوه تا روز قیامت برای ما بر جا است « فَعَلَی مثل الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكَ الْبَاكُونَ » برای مثل حسین باید گریه کنندگان گریه کنند « فليندب النادبون » ناله کنها ناله کنند « فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَيْهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ العظام » زیرا گریه برای حسین گناهان بزرگ را می ریزد چون خدا به خاطر حسین گناهان را میبخشد. تمام زحمات دشمنان و شیاطین دنیا در عاشوراء از بین میرود نقشه های همه آنها نقش بر آب می شود، مگر کسی با خدا میتواند مبارزه کند « فَعَلَى مثل الْحُسَيْن فَلْيَبْكَ الْبَاكُونَ فليندب النادبون فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَيْهِ يَحُصُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ » می دانید این ساعت در کربلاء چه خبر است؟ امام زمان سلام الله علیه که می فرماید صبح و شام برایت گریه میکنم اگر اشکم تمام بشود خون گریه می کنم روضه ای که خودش خوانده است این است « وَ أَسْرَعَ فَرَسُک شارداً إلى خيامك قاصداً مُحَمْحماً باكياً فَلَمَّا رَأَيْنَ النِّسَاءُ جَوَادِكَ مَخْزِياً وَ نَظَرْنَ سَرْجَكَ عليه مَلُويّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُور ناشرات الشعور على الخدود لاطمات الوجوه سافرات و بالعويل داعيات و بعد العز مذللات و إلى مصرعک مبادرات و الشمر جالس على صدرک » (بحار الأنوار ج ۹۸ ص ۲۳۹)  یادم نمی رود وقتی اسب بی صاحبت شیهه کنان و گریه کنان بسرعت سوی خیمه هایت آمد یک وقت این زن و بچه از خیمه بیرون آمدند نگاه کردند دیدند ذوالجناح آمده است با یا ل پر از خون، زین واژگون از خیمه ها بیرون ریختند با فریاد و ناله یا حسین بصورت خود میزدند با موهای پریشان اصلا کان قیامت به پا شده است .

بسوی قتلگاه می شتافتند وقتی بالای تپه قرار گرفتند دیدند والشمر جالس على صدرك مولع سيفه على نحرك». در آن حال شمر روی سینه ات نشسته و شمشیر خود را بر گلویت سیراب می نمود . این ذو الجناح حیوان عجیبی بود هنگام افتادن حضرت دستها را جلو آورد و پاها را از عقب کشید که امام آرام روی زمین قرار گیرد ، هنگامی هم که امام به شهادت رسید ، بمردم حمله کرد چندین نفر از آنها را بهلاکت رساند آنگاه کاکل خود را بخون حضرت رنگین نموده بسوی خیمه ها آمد.

کبوتران هوا آمدند پرو بال خود را بخون ابی عبد الله رنگین نمودند و به سراسر عالم پرواز نمودند تا شهادت سید الشهدا را اعلام نمایند. اما این دشمنان دست از جنایت نکشیدند و تسابق القوم على نهب بیوت آل رسول ....» از یکدیگر سبقت می گرفتند برای غارت خیمه ها ، فاطمه بنت الحسین میفرماید من دم خیمه ها ایستاده بودم نظری بطرف کشته های روی زمین می نمودم متحیر تا آنکه یک سوار چشم زاغ بمن حمله کرد فرار کردم او مرا تعقیت نموده و با نیزه به پشت من زد که روی زمین قرار گرفته و دیگر چیزی نفهمیدم تا وقتی متوجه شدم کسی مرا صدا می زند معلوم شد. عمه ام زینب است و میگوید : فرزند برادر برخیز تا به خیمه ها برویم و ببینیم با برادر بیمارت چه کرده اند. عرض کردم :

عمه ببین با من چه کرده اند با نیزه به پشتم زدند و گوشواره را از گوشم کندند. فرمود :

عمتک مثلک » عمه ات هم همین حال را دارد زینت کبری علیها السلام نقش زیادی در حفظ اهل بیت داشته و نوشته اند چهار جا جان امام سجاد علیه السلام را حفظ کرده جای اول شام غریبان در خیمه بود که شمر خنجر کشید تا سر از بدن امام سجاد علیه السلام جدا کند ، زینب کبری علیها السلام خود را روی امام انداخت و فرمود: « و الله لا يقتل حتى أقتل » بخدا قسم او کشته نمیشود مگر اول من کشته شوم ، عمر سعد فریاد زد : ای شمر دست از این بیمار بردار خود می میرد. جای دوم در قتلگاه بود و جای سوم در مجلس ابن زیاد و جای چهارمی که امام را حفظ کرد در مجلس یزید پلید بود. اما شاید مهم قتلگاه بود که امام سجاد علیه السلام وقتی نگاهش به آن صحنه دلخراش افتاد نزدیک بود جان از بدنش بیرون بیاید که حضرت زینت حدیث ام ایمن را بیان کرد و حال برادرزاده را تغییر داد.

شام غریبان

بی کفن جسم عزیزان خدا                             در میان خاک گرم کربلا

از خیام آل طاها می رود                                دود و آتش شعله ور سوی سما

                         صیحه ی وا ولدا            از نجف تا کربلا

فاتح بدر و أحد شير خدا                                نفس پیغمبر علی مرتضا

از نجف آید سوی کرببلا                               تا کند بزم عزا آنجا بیا

                         صیحه ی وا ولدا        از نجف تا کربلا

يكطرف صد پاره تن در قتلگه                       یکطرف آتش گرفته خیمه که

قتلگه را بنگر یا خیمه که                              زین مصیبت چون کند خون خدا

                        صیحه ی وا ولدا                از نجف تا کربلا

یک طرف در قتلگه بزم عزا                          کرده زهرا بهر فرزندش بیا

يكطرف اهل حرم با صد نوا                          سوی صحرا از میان شعله ها

                        صیحه ی وا ولدا               از نجف تا کربلا

کن شتابای دست و بازوی خدا                   دست گیری کن زطفل بی نوا

کن خموش آتش زدامانش شها                     آتش و صحرا و ظلم اشقيا

                        صیحه ی وا ولدا              از نجف تا کربلا

در میان خیمه زین العابدین                        با تنی تبدار بر روی زمین

آمده با خنجر آن شمر لعین                         دفع دشمنی کن تو از آن نازنین

                        صیحه ی وا ولدا              از نجف تا کربلا (دیوان اشعار مؤلف)

 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی