تذنيب
از ذکر این قضایا و حکایات دانستیم مرحمتهای امام رئوف حضرت رضا را به زائرینش بلکه میدانیم و مسلم است عنایات آن سرور همیشه به دوستانش از مجاور و زائر بوده و میباشد.
چه در حال حیات ایشان و چه در حال مماتشان شاهد بر این مطلب قضیه موسی ابن سیار است و شایسته است که ما در اینجا آن قضیه را ذکر نمائیم و آن اینست که این شهر آشوب در جلد دوم مناقب نقل فرموده که موسی بن سیار گفته است.
زمانی که حضرت ابی الحسن الرضا الله به طرف طوس تشریف می برد و می خواست وارد طوس شود من در خدمت آن بزرگوار بودم همینکه به نزدیکی طوس رسیدیم و دیوار شهر نمودار شد سمعت واعية صدای ناله و شیونی به گوشم رسید در مرگ کسی پس من متوجه آن صدا و شیون شدم و به جانب آن فریاد و شیون رفتم دیدم جنازه ای میآورند و مردم شیون دارند.
چون چشمم به جنازه افتاد دیدم آقای من حضرت رضا الله که سوار بود فوراً پا از رکاب خالی کرد و از اسب پیاده شد و خود را به آن جنازه رسانید و آنرا گرفت و بلند کرد آنگاه خود را به آن جنازه چسبانید.
(كما يلو ذالسخلة بامها) همان نحوه ایکه بره تازه به دنیا آمده پناهنده به مادر می شود و خودش را به مادر می چسباند پس از آن رو به من کرد و فرمود یا موسی بن سيار (من شيع جنازة ولى من اوليائنا خرج من ذنوبه كيوم ولدته أمه لا ذنب له).
یعنی ای موسی هر کس تشییع کند جنازه دوستی از دوستان ما را خواهد بود مانند روزی که از مادر به دنیا آمده است هیچ گناهی بر او نیست و بعد از آن چون جنازه را آوردند (علی شفیر قبره) یعنی جنازه را بر لب قبر نهادند دیدم آن حضرت دست مبارک خود را روی سینه آن میت گذارد و فرمود (یا فلان بن فلان ابشر بالجنة فلا خوف عليك بعد هذه الساعة) يعنی دیگر بعد از این لحظه خوف و ترسی بر تو نخواهد بود موسی که راوی خبر است میگوید من به خدمت آن بزرگوار عرض
کردم (جعلت فداك هل تعرف الرجل؟)
آیا شما این مرد را می شناختید و حال آنکه به خدا قسم این زمین زمین است که شما هرگز به این زمین قدم نگذاشته اید.
آن حضرت فرمود ای موسی بن سیار آیا نمیدانی که هر روز صبح و شام اعمال شیعیان ما بر ما گروه ائمه عرض می شود.
پس هرگاه تقصیری در عمل ایشان مشاهده کنیم از خدا مسئلت عفو و بخشش مینمائیم و اگر خوبی و زیادی در عمل ایشان ببینیم از خدا در خواست می کنیم که جزای نیکو به ایشان عنایت فرماید.
حقیر گوید: هرگاه کسی بخواهد اندکی رافت و مرحمت امام هشتم را نیز بفهمد تأمل کند در رفتار و مهربانی آن بزرگوار در روز آخر عمرش چنانکه مجلسی علیه الرحمه در جلاء العیون نقل نموده که یاسر خادم گفته است.