درباره توحید توحید اساس اسلام و پایگاه فکر شریعت و آغازگر معرفت و رفتار انسانی است. اهل بیت این عقیده را ثابت میکردند و اصول کلیات آن را تبیین و تشریح می نموده اند و صفات خداوند را تعریف میکردند و آنچه را که حائز اهمیت بود تبیین و تشریح میکردند همچنین در برابر افکار فلسفی گمراه و منحرف می ایستادند و بهانه های واهی آنها را بیان میکردند و تظاهر و ریای این گروهها رافاش ساختند و راه اصلی را به مردم نشان میدادند و به این ترتیب مردم راه اصلی را شناخته و بدان عمل مینمودند.
امام علی بن موسی الرضا درباره توحید میفرماید مراد ما شهادت به لا اله الی الله است. یگانه و پایدار اوست که فرزند و صاحبی ندارد شنوای بینا است نور باقی دانا، توانا بی نیاز دادگری بدون ظلم خالق همه چیز چیزی شبیه او نیست نه شبیهی و نه دشمنی و نه همطرازی حضرت محمد ی ل ل لله عبد و رسولش و امینش در خلق سيد المرسلين وخاتم الانبياء و بهترین مردمان بعد از او پیامبری نیست ملتی مانند ملتش نیست و هر آنچه را حضرت محمد لله عرضه کرد، حق مبین است. به او اعتقاد داریم و به پیامبران پیش از او و به کتاب صادق او باطل نه در بین دستانش ونه از پشت به او نزدیک نمیشود به امر خداوند (رحمان) (سوره فصلت ٫ آیه ۴۲) هر کسی چیزی را بخدا شبیه بداند مشرک است و هر کسی چیزی را به خدا نسبت دهد کافر است. گفتار خدا را که چهره هایی بسوی خدا نظاره گر است این طور تفسیر میکند که آنها منتظر ثواب خدایشان میباشند از حضرت سئوال کردند معنای قول خداوند تعالی که فرمود و آنان را که در تاریکی مطلق ترک کرد و آنها نابینا نیستند چیست؟ فرمود: منظور ترک کردن آن نیست که مردم فکر میکنند بلکه هرگاه خداوند احساس کند که آنها از کفر و گمراهی باز نمیگردند مهربانی و لطف خود را از آنها دریغ می دارد و انتخاب را به خود آنان و امیگذارد پرسیدند از آن حضرت معنای آیه و بر قلبها و گوشهای آنان پوشش قرار دادیم منظور از پوشش لایه ای است بر قلوب کافرین در مجازات کفرشان همان طور که خداوند میفرماید خداوند بر آنها پوشش داد بخاطر کفرشان و گروه اندکی از آنها مؤمن بودند). (عيون اخبار الرضا ٫ شيخ صدوق)
قضیه توحید به این صورت بود و صفات خداوند از علم و توانایی واراده و شنود و گفتار و تفسیر آیه های قرآنی که این صفات را بازگو میکردند همیشه مورد بحث دیگران بود تا جایی که بعضیها را تا حد تکفیر و تشبیه به خداوند متعال پیش برد. در حالی که اهل بیت حقیقت موضوع را برای مردم روشن میکردند و مردم را از مراد و منظور این آیات از طریق تفسیر صحیح آیه های قرآنی و یا از طریق روایتها و احادیث منقول از حضرت رسول آگاه می ساختند و این چنین در مقابل لاف زنان که به دروغ خود را دوستدار اهل بیت میدانستند و به امامان صفتهایی خدایی میدادند امام رضا و قبل از ایشان پدران بزرگوارش در مقابل این گروه منحرف می ایستادند و از عقیده توحید دفاع میکردند انسان بین اجبار و اختیار در آن زمان عقیده دیگری فکر دانشمندان و فلاسفه را به خود مشغول کرده بود و اختلاف میان مسلمانان ظاهری که گفتارها را فقط در ظاهر میدیدند و تفسیر کردند، افتاده بود. آنها به دلخواه خود آیه ها را تفسیر کرده و بهم ربط میدادند این گروهها را المعتزله گوشه گیران و المجبرة (اجبار کنندگان میگفتند و اختلاف آنان با ایمه اهل بیت و امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا و بقیه امامان بعد از آنها در مورد قضیه اجبار و اختیار و تفویض بود. این اختلافات بس بزرگ بود. این گروهها، هر یک رفتار انسانی و علاقه انسان را به خدا را به گونه ای تفسیر میکردند. در این قضیه مسلمانان به سه گروه تقسیم شدند گروهی اعتقاد داشتند که انسان از خود اختیاری ندارد و مجبور به اعمال خود است و انسان موجودی است که فقط اعمال خداوند را بدون اراده انجام میدهد مانند آبی که در رودخانه جاری است این گروه را (المجیره) یعنی اجبار کننده ها میگفتند چون اعتقاد به اجبار و مصادره اختیار انسان داشتند. گروه دوم را (المعتزله) یعنی گوشه گیران میگفتند و برایشان کاملاً برعکس اجبار کنندگان بود چون اعتقاد به تفویض همه امور به انسان را داشتند و عقیده داشتند که خدا انسان را آفریده و همه امور را به او موکول کرده است و دیگر هیچ اشرافی بر او ندارد. امامان اهل بیت هر دو گروه را رو کردند و حضرت امام رضا همان طور که قبلاً نوشتیم علاقه بین خداوند و بندگان خدا را چنین تفسیر کردند. از او درباره اجبار و تفویض پرسیده شد فرمودند خداوند با اکراه اطاعت نمیشود و با غلبه معصیت نمی شود و خدا بندگانش را اهمال نمیکند از اهل بیت روایت میشود نه اجبار ونه تفویض ولی یک چیزی میان این دوامر و منزلتی میان این دو منزلت خداوند بندگانش را همین طور مهمل نیافریده است و آنها را مجبور نمی سازد و چیزی را به آنها تفویض نمیکند بلکه اراده و اختیار به آنها داده است و آنها را آزاد گذاشته است تا با لطف و عنایت پرورگار راه روشن زندگی خویش را پیدا کنند. پس اگر گمراهی را انتخاب کردند خداوند لطف و کرم خود را به آنان دریغ می دارد و آنان را به خود می واگذارد همان طور که امام رضا تفسیر مینمایند که خداوند هرگاه تشخیص دهد آنان از کفر و گمراهی باز نمیگردند لطف و عنایت خود را از آنان دریغ میدارد و آنان را به حال خود وا می گذارد.
حسن بن علی الوشاء از ایشان پرسید آیا خدا امور را به بندگانش تفویض کرده است؟ فرمود: خداوند عزیز از این چیزها مبر است پس پرسید: آیا آنها را وادار به گناه می کند؟ فرمود: خداوند عادلتر از آن است و فرمود خداوند عز و جل می فرماید: «ای بنی آدم من سزاوار آنم که تو کار شایست انجام دهی ولی تو کار ناشایست انجام دادی و با نیرویی که به تو دادم تا در راه صحیح مصرف شود گناه انجام دادی و حضرت امام درباره جبر و تفویض فرمودند دلیلی به شما ارایه بدهم که هیچ گاه دیگر اختلاف پیدا نکنید و دیگران هم با شما مخاصمه نکنند گفتند: بفرمائید فرمود خداوند با اکراه اطاعت نمیشود و بازور وجبر به خداوند عصیان نمی شود و بندگانش را به حال خود آزاد نگذاشته است او مالک همه داراییها و تواناییهایشان است و چنانچه بندگان خداوند را اطاعت نمایند یا ننمایند آنها را به حال خود می گذارد و چنانچه نیت معصیت داشته باشند خواهان اصلاح میان آنان میشود و اگر اصرار کردند پس او ما نعشان نمیشود. پس فرمود: هر کس این کلام را بفهمد دشمنش را از پای درآورده است (عيون اخبار الرضا ٫ شيخ صدوق) و این چنین امام رفتار انسانی را تفسیر میکنند و علاقه انسان را به خداوند بیان میدارند.