نبود پیوند خویشاوندی میان خداوند و بندگانش
اکنون که روشن گردید ملاك سعادت تحقیق و دور انداختن هر آرزویی است که به تحقیق تکیه ندارد و نیز معارف قرآن علمی بر اساس تحقیق پایه ریزی شده است - بر حسب استنباطی که متدبّر در قرآن میکند باید به روایتی از مستنطق قرآن یعنی حضرت رضا توجه شود کسی که معصیت کار را دوست بدارد، خود نافرمانبردار است و کسی که مطیع را دوست بدارد خود فرمانبردار است. هر کس ظالمی را یاری کند خود ستمگر است و هر کس عادلی را یاری نکند، خود ظالم است.
خداوند با کسی پیوند خویشاوندی ندارد و کسی به ولایت خداوند نمی رسد، مگر به طاعت او رسول خدا به پسران عبد المطلب فرمود: اعمال خود را برای من بیاورید، نه حسب و نسب هایتان را خدای متعالی میفرمایند: هنگامی در صور دمیده شد در آن روز هیچ گونه نسبتی میان آنان نیست و از حال یکدیگر جویا نمی شوند. آنان که کفه ی میزان اعمالشان سنگین باشد فقط آنان کامیابان هستند و کسانی که کفه ی ترازوی کردارشان سبک باشد آنان به خویشتن زیان رسانده، هماره در جهنم می مانند؛ من أحب عاصياً فهو عاص و من أحبّ مطيعاً فهو مطيع و من أعان ظالماً فهو ظالم و من خذل عادلاً فهو ظالم . إنه ليس بين الله و بين أحد قرابة و لا ينال أحد ولاية الله إلا بالطاعة، ولقد قال رسول الله ﷺ لبنى عبد المطلب : ایتونی بأعمالكم لا بأحسابكم و أنسابكم قال الله تعالى : فإذا نفخ في الصور فلا أنساب بينهم يومئذ و لا يتساءلون * فمن ثقلت موازينه فأولئك هم المفلحون * و من خفت موازينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم في جهنم خالدون .»(1) ۱ سوره ی مؤمنون ، آیه ی ۱۰۱ - ۱۰۳ ؛ مسند الإمام الرضا ، ج ۱، كتاب الإمامة، ص ۲۳۲ ، ح ۴۱۸ . ) حضرت رضا تصریح فرموده اند که عمل ناشایست از هر که سرزند خسارت زاست و خدا با کسی از انسانها خویشاوندی ندارد تا مانند یهود بتواند ادعا کند که از پسران خدا و دوستان اویند در حالی که آنان پیامبران را به ناحق کشتند .
پس کسی به ولایت خداوند دست نمی یابد مگر به واسطه ی طاعت که مجموعه ای است از حسن فاعلی (ایمان) و حسن فعلى عمل صالح).
ابا صلت هروی روایت میکند که حضرت رضا از پدر بزرگوارشان نقل می فرمودند که اسماعیل به حضرت صادق گفت پدر جان، چه می فرمایید درباره ی گناهکاران شیعه و غیر آنان؟ حضرت این آیه را تلاوت فرمود: لیس بأمانيكم و لا أماني أهل الكتاب من يعمل سوءاً يجز به »(2) ۲ سوره ی نساء، آیه ی ۱۲۳ )؛ سمعت الرضا يحدث عن أبيه : أن إسماعيل قال للصادق عليه السلام : يا أبتاه ما تقول في المذنب منا و من غيرنا ؟ فقال عليه السلام : ليس بأمانيكم و.... »(1) 1. مسند الإمام الرضا، ج ۱، كتاب الإمامة، ص ۲۳۱ ، ح ۴۱۶ . ) نسبت داشتن با کسی یا آرزو کردن سودی ندارد هر کس با رسول خدا نسبت داشته باشد، باید به ارشاد او هدایت یابد و سیرت و سنتش مانند ایشان باشد و به درستی که معیار نجات و رستگاری خواست هر آرزو کننده ای نیست .
نیز حسن بن جهم روایت می کند که من خدمت امام رضا بودم و زید بن موسی برادر آن حضرت نزد ایشان بود حضرت رضا فرمود: ای زید، تقوای خدا را پیشه کن که ما با تقوا به این درجه رسیدیم پس کسی که تقوا نداشته باشد و مراقب خدا نباشد، از ما نیست و ما نیز از او نیستیم. ای زید بپرهیز از خوار شمردن کسی از شیعیان ما که به واسطه ی تقوا بزرگی یافته است در این صورت نور تو نابود می شود. ای زید مردم شیعیان ما را مبغوض شمرده با آنان دشمنی می کنند و خون و مال آنان را حلال می دانند تنها به این دلیل که آنان نسبت به ما محبت داشته، به ولایت ما اعتقاد دارند. پس اگر تو نیز به آنان بدی کنی به خود ظلم کرده، حق خود را پایمال کرده ای؛ یا زید اتق الله ، فإنه بلغنا ما بلغنا بالتقوى، فمن لم يتق الله و لم يراقبه فليس منا ولسنا منه . يا زيد إياك أن تهين من به تصول من شيعتنا فيذهب نورك . يا زيد إن شيعتنا إنما أبغضهم الناس وعادوهم و استحلوا دماءهم وأموالهم لمحبتهم لنا و اعتقادهم لولايتنا، فإن أنت أسأت إليهم ، ظلمت نفسك و أبطلت حقك.
حسن بن جهم گفت: پس از آن حضرت رو به من کرده، فرمود : ای پسر جهم از کسی که با دین خدا مخالفت میکند بیزاری جو، هرکه باشد و از هر قبیله ای که هست و هر که با خدا دشمنی میکند او را دوست مگیر هر کس باشد و از هر قبیله ای که هست؛ من خالف دين الله فابراً منه، كائناً من كان من أي
قبيلة كان، و من عادى الله فلا تواله ، كائناً من كان، من أي قبيلة كان .
من به ایشان گفتم : ای پسر رسول خدا چه کسی با خداوند دشمنی میکا کند؟ فرمود: هر کس که نافرمانی و معصیت او کند؛ من يعصيه . (1) ۱ . مسند الإمام الرضا ، ج ۱، كتاب الإمامة، ص ۲۳۲ ، ح ۴۱۷ . )
نتیجه ی گفتار حضرت رضا کلام قرآن است که مدار کرامت انسان همان تقواست و کرامت از طریق نسبت خویشاوندی و آرزو و امثال آن به دست نمی آید بلکه از طریق مراقبت و طاعت حاصل میشود و هر کس نافرمانی خدا کند دشمن اوست و دشمن او چگونه می تواند دوست او باشد
از این رو حضرت به برادرشان فرمودند تو برادر من هستی تا زمانی که در طاعت خدای بزرگ باشی . نوح گفت : رب إن ابني من أهلي و إن وعدك الحق و أنت أحكم الحاكمين . »(2) ۲ سوره ی هود آیه ی ۴۵ . )
پس خدای والا فرمود : يا نوح إنه ليس من أهلك إنه عمل غير صالح .»(3) سوره ی هود، آیه ی ۴۶ . )
آنگاه خدای متعالی به سبب نافرمانی پسر، او را از اهل و خانواده نوح بیرون کرد؛ أنت أخى ما أطعت الله عز و جل ، إن نوحاً عليه السلام قال : رب إن ابني ... . فقال الله عز و جل : يا نوح إنه ... فأخرجه الله عز و جل من أن يكون من أهله بمعصيته.(4) ۴. مسند الإمام الرضا ، ج ۱، كتاب الإمامة، ص ۲۳۱ ، ح ۴۱۵ . )
خداوند در حکم کردن هرگز ستم روا نمیدارد. چون او استوارترین و محکم ترین و عادل ترین حاکم و قاضی است او حکم کرده است که بدکار هیچ ارتباطی با نیکوکار ندارد و نسبتهای اعتباری در امور حقیقی سودمند نیست و معصیت سبب دوری بنده از خداوند میشود و طاعت سبب نزدیکی به او می گردد و دور و نزديك در پیشگاه خداوند با یکدیگر مساوی نیستند. چون کسی که به خداوند نزدیک است از کسی که از او دور است بیزاری میجوید؛ همان گونه که نزدیک ترین کسان به حضرت ابراهیم کسانی بودند که از او پیروی میکردند و نیز این پیامبر ( محمد ) و کسانی که ایمان آورند و خداوند دوستدار مؤمنان است. از این جهت ابراهیم گفت : و إذ قال إبراهيم لأبيه و قومه إنني براء مما تعبدون.»(1) ۱. سوره ی زخرف، آیهی ۲۶ . )
راز مطلب در آن است که حق از باطل بیزار است و با وجود ظهور حق ، مجالی برای باطل نیست؛ قل جاء الحق و ما يبدئ الباطل و ما يعيد» (2) ۲. سوره ی سبا، آیه ی ۴۹ . ) ؛ با آمدن حق جایگاهی برای باطل وجود ندارد چه این باطل قبلاً وجود نداشته، هم اکنون حادث شده یا باطلی است که پیش از این نیز بوده ولی از بین رفته باشد که در این صورت نیز موجودیت دوباره ی آن شدنی نیست؛ چنان که امکان حدوث باطل های دیگر نیز وجود ندارد. زیرا حق باطل را دفع میکند و باطل نابود می شود .