قدمگاه عشق  ( صص 19-18، 41-40 ) شماره‌ی 6036

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > توصيف مراسم ولايتعهدی

خلاصه

«مأمون» برای جشن ولایتعهدی امام دستور داد، همه مردم را خبر کنند تا در روز پنجشنبه با لباس سبز حاضر شوند و با امام بیعت کنند. آن روز همه درباریان و سپاهیان هم با لباس سبز حاضر شدند. برای امام جایگاه مخصوص ترتیب داده بودند. امام نیز با لباس سبز در حالی که عمامه بر سر و شمشیر در دست داشت در جایگاه نشست. مراسم بیعت شروع شد

متن

 جشن ولایتعهدی

«مأمون» برای جشن ولایتعهدی امام دستور داد، همه مردم را خبر کنند تا در روز پنجشنبه با لباس سبز حاضر شوند و با امام بیعت کنند. آن روز همه درباریان و سپاهیان هم با لباس سبز حاضر شدند. برای امام جایگاه مخصوص ترتیب داده بودند. امام نیز با لباس سبز در حالی که عمامه بر سر و شمشیر در دست داشت در جایگاه نشست. مراسم بیعت شروع شد امام رضا دست خود را بلند کرد، به طوری که کف دست به سوی مردم بود. امام در آن لحظه فرمود: «با رسول خدا نیز این چنین بیعت میشد. آنگاه مردم با امام بیعت کردند و دست امام بالای دست ها بود. در این مجلس امام رضا سخنان کوتاهی نیز فرمودند. سپس شاعران درباره بزرگی امام و کار مأمون شعر خواندند و سخنرانان صحبت کردند. در پایان مأمون دستور داد به اسم امام رضا سکه  بزنند.

صص 19-18 

 جشن نمایشی

«مأمون» احساس خوشی داشت به دلیل کشتن برادرش که مورد حمایت بنی عباس بود فعلا نمیتوانست به بغداد برود و ناچار بود مدتی در «خراسان» که پایگاه مخالفانش و بخصوص شیعیان بود بماند. این اقامت برای او خطرناک بود؛ ولی با تدبیری که اندیشیده بود، مطمئن بود که هم حمایت شیعیان را به دست آورده است و هم می تواند از امام چهره ای قدرت طلب نشان دهد و کم کم او را تخریب کند زمانی که کاروان امام به مرو» رسید، سرپرست کاروان ابی ضحاک به حضورش رسید تا گزارش سفر را بدهد. «ابی ضحاک از هر چند جمله ای که میگفت یک جمله اش ستایش از امام و توصیف شخصیت و معجزاتش بود. «مأمون» خوب به حرفهای ابی ضحاک گوش کرد و گفت: نباید این حرف ها را جایی تکرار کنی اگر این فضایل از زبان من گفته شود، بهتر است؛ چون شأن ایشان بالاتر میرود پس برای کسی نگو تا من در فرصتی مناسب آنها را تعریف کنم». و البته مشخص است که مأمون چنین قصدی نداشت و تصمیم گرفته بود از امام چهره ای عادی به مردم نشان دهد. او بعد از اینکه امام به اجبار ولایتعهدی را پذیرفت جشن مفصلی گرفت و والیان کارگزاران فرماندهان و تمام افراد مهم حکومتی و غیر حکومتی را دعوت کرد تا با حضرت الله بیعت کنند. اولین نفری که با امام بیعت کرد «عباس» فرزند مأمون بود پس از آن، به جز چند نفر از عباسیان متعصب بقیه با امام الله بیعت کردند. در همین مجلس «مأمون» دستور داد که افراد ،حکومتی لباس سیاه خود را از تن بیرون آوردند و به رسم علویان لباس سبز بپوشند در آن روزگار لباس سیاه نشانه «عباسیان» بود. هنگامی که ابومسلم خراسانی برای مبارزه با ظلم و ستم خلفای بنی امیه به پاخاست لباس سیاه پوشید و پرچم سیاه بلند کرد به همین دلیل به او و افرادش سیاه جامگان» می گفتند. خلفای عباسی هم که به لطف همت او به حکومت رسیده بودند لباس سیاه را به عنوان نشانه انتخاب کردند نشانه خاندان بنی امیه» رنگ سفید و نشانه علویان»، رنگ سبز بود. قدم بعدی مأمون برپایی ازدواج دخترش «ام حبیب» با امام بود. این یکی از قواعد سیاسی مأمون» بود. او هر وقت که میخواست کسی را از نزدیک زیر نظر بگیرد یکی از بستگانش را به عقد آن شخص در می آورد. چنانکه بعدها دختر دیگرش «ام فضل» را به عقد امام جواد در آورد و بالاخره ام فضل» با خوراندن زهر باعث شهادت ایشان شد

صص  41-40

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کار گرافیکی ، سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی