عدالت امام
برای امام رضا داشتن مسولیتهای حکومتی، هیچ گاه فراهم نشده است تا بتوانیم روش عملی آن حضرت را در حکمرانی و اداره امور، عرض یابی کنیم جز این که میتوانیم از میان بیانات آن حضرت برای برخی از اصحابش که اشتیاق داشتند امام قدرت را به دست گیرد تا اندازه ای به این موضوع پی ببریم.
محمد بن عباده از امام پرسید:
چرا آنچه را امیرالمؤمنین گفت تأخیر انداختی، و امتناع فرمودی؟
امام رضا امام فرمود: وای بر تو ای ابا حسن من از نپذیرفتن این امر نگران نیستم.
محمد بن عباده میگوید امام اندوه مرا دریافت.
فرمود منظور تو در این کار چیست؟ اگر امر حکومت چنان که میگویی به ما بازگشت کند و تو هم آن چنان باشی که اکنون هستی در آن روز هم چیزی نصیب تو نخواهد شد، و مانند یکی از دیگران خواهی بود!!!(۱ )(تحلیلی از زندگانی امام رضا ۵۸)
امام در پاسخ خود نخست او را از واقع امر، آگاه می فرماید، و متذکر میشود تا موقعی که امر خلافت در همه زمینه ها به آن حضرت منتقل نشود سودی در قبول و اجابت نیست و چون بر اثر این پاسخ آثار اندوه در چهره سائل ملاحظه میکند، روش خود را در امر حکومت و خلافت اگر به دست او برسد ،بیان و به طور خلاصه می فرماید که در آن هنگام نزد او هیچ کس را بر دیگری امتیاز و برتری نیست و رعایت قانون و عدل از طرف حکومت و اجرای اصل برابری میان مردم اموری ضروری است و در چنین حکومتی اختلاف طبقاتی و تبعیض میان افراد و ریختن مال به جیب دوستان و یاران وجود ندارد بلکه همه در حقوق اجتماعی با یکدیگر برابرند بدون این که امتیازی میان افراد وجود داشته باشد، یا برکسی به خاطر مصلحت دیگری ستم شود.
بیان امام درباره چگونگی روش او برای اداره امور امت و حکومت، عملاً انتقاد آشکاری است بر شیوه نظام جابر زمان که بنای آن به هیچ روی بر اساس عدالت و برابری استوار نبود، بلکه بر پایه حفظ مصالح ویژه ای که دوام حکومت و قدرت خلیفه و یاران و پیروان او را تضمین میکرد قرار داشت و خون و مال و آبروی مردم و همه دستگاه قدرت در خدمت اعمال خودسرانه و هوسهای ستمگرانه حاکم و خویشان و یارانش و از اصول عدالت و برابری که اسلام با احکام و تعالیم انسانی خود آن را تضمین کرده، اثری وجود نداشت.