دانش امام رضا
امام رضا الله دانش خود را از جدش پیامبر اکرم به ارث برده و سرچشمه ی جوشانی از علم و فضیلت بودند که تشنگان دانش و معرفت از فیض او بهره میبردند و تشنگی خود را برای فهم مشکلات و حل معضلات بدو فرو مینشاندند. تاریخ بر مناظرات علمی و مباحثات فکری آن حضرت یه که موجب پیروزی بر دشمنان اسلام شده بر ما گواه خوبی است. و نیز افاضات آن حضرت در همه ی دانشها که مورد استفاده ی بزرگان علم و رجال فکر قرار گرفته شرح داده است.
از امام موسی بن جعفر روایت شده است که به فرزندان خود میفرمود: این برادرتان على بن موسى الرضا الله ، عالم آل محمد است مسایل دین خود را از او بپرسید و آنچه به شما میگوید نگه دارید؛ زیرا من بارها از پدرم جعفر بن محمد ، شنیدم که می فرمود: عالم آل محمد در صلب توست و ای کاش من او را دیدار میکردم و او با امیر المومنین علی هم نام است طبرسی حسن بن فضل ۱۳۳۸ (۳۱۵ از ابوصلت هروی نقل شده است: «من از علی بن موسی الرضا دانشمندتر و عالم تر ندیده ام و هیچ عالمی او را دیدار نکرد مگر این که همین را مانند من شهادت داد. مجلسی ۱۳۷۶ (۱۰۰٫۴۹) دونالدسن مستشرق معروف عین مناظرات و سخنان آن حضرت را در کتاب تاریخ خود نقل کرده است و مورخان و محدثانی هم چون ابوبکر خطیب در تاریخ خود ثعلبی در تفسیرش سمعانی در رساله این شهر آشوب در کتاب مناقب اش و غیره بر فضل و برتری علمی آن حضرت اذعان نموده اند عطایی خراسانی، ۱۳۴۹.(۳۱۰)
امام رضا دارای حضور ذهن سرعت انتقال قدرت استدلال و روانی و شیوایی کلام بود. معانی بکر و تازه در هنگام ضرورت بی زحمت اندیشه و بدون سستی در بیان در اختیارش قرار داشت مباحثات و مناظرات آن حضرت با ارباب ادیان و دانشمندان و زندیقان که آنان را با دلایل روشن و براهین قاطع محکوم و مغلوب مینمود دلیل آشکاری بر میزان حضور ذهن و سرعت انتقال آن حضرت است. او در بیان مباحث و اثبات حقانیت خویش، احاطه ی علمی و شایستگی خویش را نشان میداد و در بین دوست و دشمن به عالم آل محمد معروف شده بود مجلسی (۱۳۷۶ (۴۹ (۱۰۰) از این رو مشاهده میشود که علما و دانشمندان زمان از این که در مسایل علمی با آن حضرت وارد بحث و مناظره شوند خودداری کرده و بیم داشتند. چنان که در مجلسی که مأمون از بزرگان ادیان مختلف تشکیل داد و از آنها خواست که بی پروا هر چه را اعتقاد دارند در این مجلس مورد بحث قرار دهند. پس از مناظره ی آن حضرت با دانشمندن حاضر سکوت همه جا را فرا گرفت و زبان همگی آنان بند آمد فضل الله، ۱۳۸۷: ۶۳).
مأمون به طرق مختلف سعی داشت که امام رضا را در معرکه ی مناظرات و مباحثاتی که با سایر فرق و صاحبان ادیان و مذاهب مختلف برپا میشد وارد گرداند او به همین منظور مجالسی را ترتیب میداد و برجسته ترین دانشمندان و برترین متفکران زمان و هم چنین سران زندیقان و اصحاب جدل و مناظره را گرد می آورد و اینها کسانی بودند که سطوت و قدرت علمی آنها بیم انگیز و مغالطه های پیچیده و خصمانه ی آنها که راه را بر دلیل و حجت میبست ترس آور بود و تشکیکات تند آنها دلیل و برهان را سست میکرد اما امام رضا ه به سبب تمسک به نیروی عظیم علمی د تمام این مجالس بر حریفان و دشمنانش پیروز بود بدون این که أن حضرت خود را وارد مغالطات جدلی کند چنان که برخی از مناظره کنندگان برای این که بنای حجت خصم را ویران کنند و قوت و استدلال او را از میان ببرند بدان پناه می بردند ولی آن حضرت با بیانی معجزه آسا و روشی روشن و رهگشا و با جدالی احسن به دلایل مطمئن خود در اثبات حق تکیه می فرمود.
آری مأمون از جاثلیق رئیس اسقف ها و رأس الجالوت دانشمند برجسته ی یهود و بزرگان صابئین و هیربدان(۱)(هیربدان طبقه ای از روحانیون دین زرتشت در دوره ی ساسانی بودند که کار نگهداری از آتش در آتشکده ها بر عهده ی آنان بود. ) و رئیس و دانشمند هندوها و نسطاس رومی پزشک و گروهی از متکلمین خواست که با امام رضا به مناظره و مباحثه ی علمی بپردازند تا با توانمندی که در مغالطه و جدل دارند راه برهان و استدلال را بر آن حضرت ببندند او یاسر خادم را نزد امام روانه ساخت و به وسیله ی او تشکیل جلسه ی مناظره ی علمی و تاریخ انعقاد آن را به آگاهی امام رسانید و از أن حضرت خواست تا در جلسه حضور یابد این جا بود که نوفلی به امام هشدار میدهد و از قدرت و توانمندی مناظره کنندگان خبر میدهد ولی امام با اطمینان خاطر کامل میفرمایند: «هنگامی که مأمون استدلال مرا با توراتیان به تورات آنها و با انجیلیان به انجیل آنها و با زبوریان به زبور آنها و با هیربدها به پارسی و با رومیان به رومی و با فرقه های مختلف به زبان هر یک بشنود و ببیند که زبان همه ی اینها بند آمد خواهد دانست او در خور این نیست که در این راه گام بردارد و در این موقع است که پشیمانی او را در بر میگیرد (ابن بابویه بی تا ۱۵۴٫۱؛ عطاردی قوچانی ۱۳۶۷ ۷۵ مجلسی ۱۳۷۶ ۱۵۴٫۱؛ جواهری بی تا ۲۶۳ خاتمی، ۱۳۷۲ (۱۲۸) .
هدف از ترتیب این گونه مجالس آن بود که امام از پاسخ عاجز ماند و بدین وسیله نادرستی یکی از ادعاهای اساسی اش بر مردم روشن گردد. آری امام رضا الله مانند سایر امامان داشتن علوم و معارف پیغمبر را که شرط اساسی امامت است مدعی بود. بنابراین اگر مأمون موفق می شد که کذب این ادعا را ثابت کند با انهدام مذهب شیعه مشکل خود را به کلی حل کرده بود (حسینی ۱۳۷۷ ۱۹۵ قلندری بردسیری ۱۳۸۱ ۳۶).