گزیده شوق دیدار زیارت و درون مایه آن - رکنی یزدی  ( صص 58-46 ) شماره‌ی 5681

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام حسين (عليه السلام) > زيارت امام حسين (عليه السلام)

خلاصه

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:اگر یکی از شما تمام عمرش حج گزارد اما حسین بن علی را زیارت نکند حقی از حقوق خدا و رسولش را ترک کرده است زیرا حق حسین الله فریضه ای است از خدا که بر هر مسلمانی واجب است.

متن

اهمیت و ثواب زیارت سیدالشهدا

مقدمه هر چند پیشوایان مذهبی ما و عترت طاهره رسول خدا - چنانکه در زیارتهاشان می خوانیم - هر یک به نوعی شهید شدند، و تاریخ تشیع از آغاز با خط خونین شهادت رقم خورد اما کیفیت به شهادت رساندن حسين بن علی آنقدر فجیع و ظالمانه زشت و دل آزار وحشیانه و اندوهزا بود که در دفتر شهدای اسلام عنوانی برجسته و ممتاز یافت.

 از طرف دیگر نیت صدق و انگیزه خدایی و جانفشانی و فداکاری ابا عبد الله له و یاران و بستگانش در راه اسلام مقاومت و مخالفت حضرتش در برابر حکومت غاصب کافر یزید و مزایای دیگر این شهادت به حدی بود که آن امام  سیدالشهدا» لقب گرفت و «شهادت» و «شهید» با قیام و جهاد مقدسش ارزش تازه و معنیی نو پیدا کرد. 

در پی حادثه غم انگیز شهادت امام حسین ، «زیارت» نیز تجدید حیات کرد و تولدی دیگر یافت و زائر حسینی مقامی والا و سیمایی ملکوتی پیدا کرد و کربلا قبله آزادگان و مورد عنایت خدای شهیدان گردید و حائر شریف پهلو به کعبه مشرفه زد.

 آنچه بعد از این خواهد آمد اندکی است از اهمیت و تأکید . فراوانی که به زیارت سید الشهدا و ثواب آن شده 

۱ - از ابو جعفر باقر العلوم الله نقل شده که فرمود:

شیعیان ما را به زیارت قبر حسین الله امر کنید که آمدن به حضورش بر هر مؤمنی که به امامت حسینیه از طرف خدای عز وجل اقرار دارد فرض و

واجب است. ( كامل الزيارات ۱۲۱)

 با آنچه درباره عظمت شهادت امام حسین می دانیم، خواننده نباید از اینکه زیارت آن حضرت برای شیعیان فریضه شده به شگفتی در آید.

۲ - حضرت امام جعفر صادق فرمود:

اگر یکی از شما تمام عمرش حج گزارد اما حسین بن علی را زیارت نکند حقی از حقوق خدا و رسولش را ترک کرده است زیرا حق حسین الله فریضه ای است از خدا که بر هر مسلمانی واجب است. ( همان، ۱۲۲، حدیث ۴)

- أم سعيد احمسیه از حضرت صادق روایت می کند که به من گفت:

ای ام سعيد! آیا قبر حسین را زیارت میکنی؟

گفتم بلی. بعد به من فرمود:

حتماً او را زیارت کن که همانا زیارت قبر حسین بر مردان و زنان واجب است. (همان ۱۲۲ حدیث ۳)

بنابر حدیث مزبور زیارت سید الشهد الله برای بانوان هم لازم و حتمی است.

زیارت خائفانه

زیارت سید الشهدا همچون عزاداری حضرتش سنتی است الهی که نزد رسول خدا و ائمه اطهار بسیار پسندیده و محبوب و لازم الاجراست، بدین

جهت تأکید و تشویق درباره آن به حدی است که حتی در حالت ترس و با وجود مشکلاتی که حکام جائر برای زائران فراهم می کردند باز باید به جا آورد. همین تأکیدات است که همواره شیعیان را شیفته وار مجذوب حرم مقدس و مشهد مطهر ابا عبد الله الحسين می کرده به طوری که رشته زیارت از زمان شهادت حضرتش - با همه منع ها و بازداشت ها - هیچ وقت گسسته نشد، و این حبل متین معنوی همواره قلوب مؤمنین را به حائر شریف حسینی پیوسته و مربوط می داشت. (برای دیدن احادیثی که در این باره رسیده رجوع شود به کامل الزیارات، ۱۱۶، ۱۲۵)

زیارت فرشتگان

بر اساس این اصل قرآنی که انسان کامل خلیفة الله در زمین و نماینده خدا در کره خاکی و برتر از ملکوتیان است فرشتگان نیز مرقد مطهر ابا عبد الله الحسين الله را مشتاقانه زیارت میکنند و کسب فیض می نمایند، چنانکه از امام جعفر صادق روایت شده که فرمود: 

قبر حسین اله به مساحت بیست ذراع در بیست ذراع ( ذراع فاصله بین آرنج دست تا انگشت وسطی) باغی از باغهای بهشت است و از آنجا معراج به طرف آسمان است. فرشته مقرب الهی و پیامبر مرسلی نیست مگر اینکه از خدا میخواهد که حسین را زیارت کند. به آنها اجازه داده می شود سپس گروهی فرود می آیند و گروهی بالا می روند. ( كامل الزيارات، ۱۱۴ - ۱۱۵)

همچنین بسیاری از فرشتگان - این موجودات روحانی - به اذن پروردگار برای زائران حسینی طلب رحمت و مغفرت می نمایند. (همان، ۱۱۹، پنج حدیث در این باب نقل شده.)

بحثی پیرامون ارزش آمرزش گناهان

مضمونی که در بسیاری از روایات رسیده درباره زیارت ائمه معصومین مخصوصاً امام حسین اله آمده آمرزش گناهان زائر است. شاید برای کسانی که با معارف اسلامی آشنایی ندارند این ارزش گذاری و پاداش زیارت اهمیت واقعی خود را نداشته باشد به طوری که گاه پرسشهایی شبهه آلود در ذهنشان ایجاد کند که مگر گناه چیست که آمرزش آن تا این حد مهم تلقی شود؟

 پاسخ اجمالی مبتنی بر این است که نخست اصول اعتقادی اسلام را پذیرفته باشیم که بر اساس آن انسان موجودی است خردمند با شعور متفکر با اختیاری معین ( با آنکه انسان در اعمال غیر طبیعی مجبور نیست اما اختیارش نیز محدود و معین است، یعنی نه جبر است و نه واگذاری امور به انسان بلکه حالتی است بینابین برای ملاحظه رهنمودهای ائمه هدی در این معضله فکری رجوع شود به اصول کافی با ترجمه و شرح دکتر سید جواد مصطفوى، «باب الجبر والقدر والأمر بين الأمرين»، ۲۱۵٫۱ - ۲۲۴) این انسان آفریدگاری حکیم و رحیم دارد که به مقتضای حکمت و رحمت او را آفریده تا به کمال شایسته اش برساند و مشمول لطف و رحمت خویش گرداند اما نیل به کمال و بهره مندی از این رحمت و عنایت سرسری و بی حساب نیست حکمت و عدالت خدای تعالی اقتضا می کند که این بهترین آفریده اش در مراحل مختلف زندگی در بوته های گوناگون آزمایش قرار گیرد تا معلوم شود که در شرایط مختلف چه عکس العملی نشان می دهد. و از سرمایه های وجودی خود - یعنی عقل و علم و اختیار و قدرت اجرائی که دارد - چگونه استفاده میکند سپس استحقاق و شایستگی ثواب یا عقاب بیابد. اما امتحان الهی در اینجا نه مانند آزمونهایی است که انسانها میکنند تا میزان علم و کیفیت عمل دیگران را دریابند بلکه مقصود از آزمایش خدایی به فعلیت درآمدن و بروز استعدادهایی است که هر کس دارد یعنی ظهور شخصیت انسان

توضیح اینکه برای هر کس در زندگی موقعیت ها و دوراهی ها پیش می آید که باید یکی را برگزیند. سخن تمام بر سر این انتخاب است. لحظه سرنوشت ساز زمانی است که او می اندیشد ارزیابی می کند حساب می کند آینده نگری مینماید تا به یکی از دو طریق گام نهد راهی که صلاح عمومی و خیر مردم است یا نفع شخصی؟ طریقی که لذات گذرا و خوشیهای نفسانی را همراه دارد یا تمایلات عالی و کمالات معنوی را؟ 

در این مرحله است که نقش گناه و ثواب نقشی تعیین کننده و بس مهم است زیرا به اقتضای حکمت و عدالت آفریدگار کار خیر و عمل ثواب زمینه ای است برای جلب رضای خدا و فیضانِ رحمت و هدایت بیشتر همچنان که کار شر و تضییع حقوق همنوعان و شهوترانی و آزار و ستم ـ و در یک کلمه گناه ـ زمینه ای است برای سلب نعمت و واگذاشتن شخص به خود و پیش آمدن انواع گرفتاری در دنیا و آخرت و این از اصول مهم تعلیمات قرآن مجید است. (کلام الله انسان را در برابر کردارش مسؤول معرفی میکند و پاداش یا کیفر دنیوی و اخروی را نتیجه و تجسم یافته اعمالش میشمرد مانند: «این کیفر | بدان سبب است که خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند، و خدا شنوای داناست» (انفال (۵۳ این عقوبت | به خاطر کار و کردار پیشین شماست. وگرنه ] خداوند هرگز نسبت به بندگان خود بیدادگر نیست. آل عمران، ۱۸۲ انفال (۵۱) ای کسانی که کافر شده اید امروز عذر نیاورید که پذیرفته نیست ، چون فقط به آنچه در دنیا | می کردید کیفر می یابید. (تحریم (۷))

با آنکه حجت خدا بر انسان تمام است و برای هدایت او انبیا و اوصیانشان در هر زمانی بوده اند و عقل و فهم طبیعی نیز پیامبر درونی و روشنگر راه همه است با وجود این طبع حیوانی و خواهشهای نفسانی و لذت طلبی آدمیزاد، او را به خطا و گناه و تجاوز به حقوق همنوعان و ستم بر خود و دیگران وا می دارد. این گناهان دو عکس العمل قطعی دارد یکی در جامعه و محیط زیست انسان که موجب فساد اجتماعی و ظلم و آزار و تضییع حقوق همنوعان می شود. دیگر انعکاس درونی که در روح و دل شخص گنهکار و مجرم به وجود می آید و از آن به قساوت قلب تیرگی روح دل مردگی و بی وجدانی تعبیر می نمائیم گناه چه در عالم بیرون و چه در ذهن و عالم درون ما اختلال و تباهی ایجاد میکند زیرا جامعه را به فساد میکشاند و انواع جرم و جنایتها و ناهنجاریها را به وجود می آورد و در فرد - مثلا جوانی که از فطرت سالم برخوردار است - زمینه پذیرش حق و حقیقت و تشخیص صحیح را از بین میبرد و فرد گنهکار را تیره دل کج فهم غیر منطقی و پذیرای باطل می گرداند؛ اینها واقعیاتی است که هم نقل گویای آن است( سوره روم آیه ۱۰ «آنگاه فرجام کسانی که بدی کردند بسی | بدتر بود، چرا که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به ریشخند می گرفتند.») و هم عقل بر آن استدلال میکند و هم روانشناسی بزهکاران موید آن است و بلکه نظری اجمالی به زندگی و رفتار و اهداف اجتماعی مصلحین بزرگ بشری و جانیان معروف تاریخ نشانی آشکار و دلیلی محسوس بر آثار اعمال خیر یا شر بــر اندیشه و روان و رفتار انسان میباشد به طوری که این موجود شگفت آور خلقت و اعجوبه هستی را در دو طرف نیکی و بدی شرافت و رذالت، صلاح و فساد اطاعت و معصیت پیش میبرد ( برای مثال از افراد تاریخی - چون برون آتیلا چنگیز - نام نمیبریم در زمان معاصر صدام متجاوز نمونه آشکاری از جنایت و کشتار و تخریب آن هم به قبیح ترین صورت بود. آیا چنین مفسد ددمنشی مفاهیمی چون عدالت، مروت خدا و روز جزا را اصلاً درک می کند؟) و چگونه چنین نباشد و حال آنکه جهان عرصه تأثیر و تاثر و فعل و انفعال است و آدمیزاد بیشتر اثر پذیر و قابل انعطاف و تغییر میباشد. در جایی که ترکیبهای عناصر و فعل و انفعالات در طبیعت عکس العملی ایجاد میکند و پدیده ای به وجود می آید، اعمال آگاهانه و اختیاری انسان چگونه ممکن است در فرد و جمع مؤثر نباشد و پدیده ای زشت یا زیبا مفید یا زبان بخش ایجاد نکند؟ حکمت و عدالت الهی حکم میکند تمام اعمال و رفتار و بلکه نیات ما نیز دارای بازتاب و اثر باشد که بعضی از آنها را ما در زندگانی دیده ایم. راست گفته اند که:

 از مکافات عمل غافل مشو               گندم از گندم بروید جو زجو

 بنابر این معلوم شد که «گناه» چه آثار شوم و زیان آوری خواهد داشت و آمرزش گناه یعنی زدودن این آثار سوء از روح گنهکار، و بر طرف شدن آلودگیها از دل عصیانگری که آگاه شده و توبه نموده می خواهد سر بر خط فرمان آفریدگار نهد. 

زیارت ائمه معصومین و حضور در پیشگاه آن مقربان خدا و توسل به آنان خود از عواملی است که زمینه رحمت و مغفرت خدای رحمان را فراهم میکند و زائر تائب را شایسته آمرزش و پاک شدن از آلودگی گناه می نماید.

 آخرین نکته گفتنی اینکه آمرزش گناهان و پاکی دل و کسب ثواب ـ و مفاهیمی از این گونه - الفاظی میان تهی یا معانیی خیالی نیست بلکه واقعیاتی است یافتنی که چون حاصل شود اثرش در زائر دیده میشود و نه تنها خود او بلکه دیگران هم تغییر حال و روحیه تازه و رفتار خداپسندانه وی را مشاهده میکنند و تا چنین آثاری در شخص دیده نشود به قبول زیارت و مغفرت وی نمی توان اطمینان پیدا کرد.

اهمیت شناخت امام

زیارت حقیقی و ثواب فراوانی که بر آن مترتب می شود. البته در صورتی است که با شرایط مذکور در احادیث و رعایت آداب ظاهری و باطنی آن باشد. مهمترین شرطی که در اخبار مربوط به زیارت رسیده «معرفت به حق امام» است و شناخت پایگاه والای ملکی و ملکوتی او، و این حاصل نشود مگر اینکه امام در کلیت وجودی اش در نظر گرفته شود نه یک یا دو بعد از شخصیتش

اهمیت ائمه معصومین ما که خلفای تعیین شده وسیله رسول اکرمند در همین است که هم بعد روحانی و ملکوتی قوی داشتند و در این مقام همواره در رؤيت جلال الهی و مستفیض از فیوضات ربانی بودند هم رسالت اجتماعی و وظایف تعلیماتی خود را انجام میدادند و مستعدان را تحت آموزش و تربیت خود قرار میدادند هم بر استقرار حاکمیت الهی و اجرای احکام قرآن در جامعه کوشش لازم را می نمودند.

چنین معرفتی همه جانبه و واقعی از شخصیت امام لازمه اش شناخت حقی است که بر مأموم و زائر دارد و اولین حق امام بر مأموم این است که او را از طرف آفریدگار متعال مُفتَرضُ الطَّاعة بشمرد، یعنی فرمانبرداری اش را واجب بداند، سخنانش را نیوشنده (نیوشنده گوش دهنده قبول کننده (لغت نامه دهخدا).) و تعلیماتش را پذیرنده باشد و این از

مهمترین آداب باطنی زائر امام و ثمره شناخت اوست که باید آموخت. اینک حدیثی درباره ارزش و ثواب چنین زائری

عبد الله بن میمون قداح گوید به حضرت صادق گفتم:

آنکه به زیارت قبر مطهر حسین بن علی بیاید، در حالی که عارف به حق اوست بدون اینکه از فرمانش سر باز زند و تکبر کند پاداشش چیست؟

حضرت پاسخ داد:

برای چنین زائری ثواب هزار حج پذیرفته و هزار عمره مبروره (المبرور» من الأفعال: ما لا شبهة فيه ولا كذب ولا خيانة. (المنجد).) در نامه اعمالش نوشته میشود و اگر بد فرجام تبه روزگار باشد خوشبخت و نیک فرجام گردد و همواره رحمت خدا او را فرا می گیرد. ( كامل الزيارات، ۱۴۵، حدیث ۳)

شوق زیارت امام حسین

سخن درباره زیارت است اما زیارت سرور شهیدان و زبده آزادگان جهان از حادثه شهادتش نمیتواند جدا باشد و شهادتش از عشق آن حضرت به معبود اعلا جدا نیست پس داستان حضرت ابا عبدالله الحسین الله را نمی توان بدون عنصر «عشق» تحلیل کرد اما این عشق در نظر من چیزی جز «ایمان» نیست زیرا عشق آنجا که بر معشوق معنوی یا محبوب خدایی تعلق میگیرد همان «ایمان» است که با شور و هیجان و محبت فراوان در آمیخته و قوت یافته به بیان دیگر باورها و اعتقادات مذهبی است که با احساسات پاک و عواطف عالی انسانی همراه گشته و در قلب رسوخ کرده و دل بدان بسته شده و همین است که «ایمان» می نامیم.

 در بررسی روایات زیارت به احادیثی بر میخوریم که سخن از «شوق زیارت» و «محبت زائر» به میان می آورد و حقاً که زیارت پیشوای عاشقان الهی را جز با شور و شوق نسبت به آن حضرت نباید انجام داد که همین شوق و علاقه وسیله ای است برای ایجاد حُبّ خدا در دل زائران و قرار گرفتن در گروهی که قرآن در وصفشان می فرماید والذین آمنوا اشَدُّ حبا لله .( سوره بقره، قسمتی از آیه ۱۶۵ ترجمه آن از آغاز آیه و برخی از مردم غیر خدا را جون بتان و مدعیان باطل | همانند خدا میگیرند و چنانکه خدا را باید دوست داشت با آنها دوستی می ورزند، ولی آنها که ایمان آورده اند الله را دوست تر می دارند از آن بتان) اینک چند خبر در این باب

۱ - از امام جعفر صادق روایت شده که هر کس دوست دارد مسکن و جایگاهش بهشت باشد، زیارت «مظلوم» را رها نکند. راوی خبر ابو بصیر می گوید: پرسیدم او کیست؟ امام فرمود: حسین بن علی صاحب کربلا هر کس به حضورش شرفیاب شود در حالی که شوق دیدارش را دارد و به جهت محبت رسول خدا و فاطمه و امیر المؤمنین به زیارتش میرود خدا او را بر مائده های بهشتی ( مائده: «الطبق الذى عليه الطعام» (المفردات فی غریب القرآن)، خوان آراسته به طعام (منتهی الأرب في لغة العرب). ) می نشاند که با آنان از غذاها ] استفاده میکند و مردم در حال پس دادن حساب اعمال خود هستند. (كامل الزيارات : ۱۳۷، حدیث ۲ ایضاً ۱۴۱)

۲ - از امام محمد باقر نقل شده هر کس میخواهد بداند از اهل بهشت است یا نه محبت ما را به جان و دلش عرضه کند اگر پذیرفت او مؤمن است و هر کس دوستدار ماست لزوماً] باید به زیارت قبر حسین الله راغب و مایل باشد. بنابر این کسی که زائر حسین باشد ما خاندان او را به دوستی خود می شناسیم و او اهل بهشت است اما کسی که از زائران حسینی نباشد ناقص الایمان است. ( كامل الزيارات، ۱۹۳، حدیث ۴)

3-با در نظر آوردن این حقیقت که آفریدگار متعال «حبّ» دارد، و بعضی امور نزد او محبوب است و برخی مکروه و ناخوشایند، حدیث زیر را که مفتاحی برای حل سؤالاتی پیرامون ارزش معنوی و فضیلت اماکن متبرکه یا تربت مقدس سید الشهداست نقل میکنیم ابوهاشم جعفری می گوید به حضور ابوالحسن علی بن محمد - النقى وارد شدم در حالی که تب دار و بیمار بود.

حضرت به من گفت ای اباهاشم مردی از موالی ما را به حائر بفرست تا خدا را بخواند و برایم دعا کند.

از حضورش که خارج شدم با علی بن بلال روبرو شدم. آنچه امام هادی به من گفته بود به وی اعلام کردم و از او خواستم همان کسی باشد که به حائر می رود. او گفت درخواستت را میپذیرم و فرمانبردارم، ولی من می گویم یقیناً امام از حائر افضل است زیرا به منزله کسی است که در حائر است و دعای حضرتش برای خود برتر از دعایی است که من در حائر برایش بکنم.

 آنچه علی بن بلال گفته بود به امام اطلاع دادم. به من فرمود به او بگو:

رسول خدا از خانه خدا و حجر الأسود افضل بود، ولی گرد خانه طواف می کرد و به حجر دست مالیده می بوسید. ( ترجمه استلام حجر» است یعنی سودن سنگ را به دست یا لب (غیاث اللغات).) همانا خدای تعالی را قطعه زمینهایی ممتاز است ( عبارت متن ترجمه بقاع» است که در حدیث بود بقاع جمع بقعه یعنی قطعه زمینی ممتاز از اطرافش.) که دوست دارد در آنها دعا شود و برای کسی که دعا می کند استجابت نماید و حاجتش را بر آورد و حائر حسین از این بقاع است. ( كامل الزيارات، ۲۷۴ باب التسعون این خبر با اندک تفاوت لفظی به دو طریق دیگر نیز در همین باب نقل شده)

آری حائر مقدس ابا عبدالله الحسین له بقعه ای است که خدای رحمان این امتیاز را به آن داده که دعا را در آن مستجاب و هم و غم گرفتاران را رفع نماید. و چرا چنین نباشد و حال آنکه حضرت بزرگترین ایثار و فداکاری را در راه دین خدا کرده زیرا قیام آن امام شهید بود که حکومت کافر پیشه و طاغی یزید و بلکه امویان را رسوا کرد و اسلام امامت را از اسلام مدعیان خلافت جدا ساخت و از تحریف کلی و مسخ احکام قرآن - به خصوص در مسئله خلافت - جلوگیری نمود و این نوعی سپاس و پاداش خدای شکور است نسبت به آن حضرت، بدین شرح :

 پاداش خدای شکور یکی از اوصاف آفریدگار متعال «شکور» است، یعنی در برابر عمل خالصانه مؤمنان پاداش فراوان میدهد و بدین ترتیب از بندگان صالح و مخلص خود «تشکر» می کند.

 اقتضای صفت «شکور» این است که به آن شهید مظلوم که چنان فداکاری بی نظیری را کرد و در راه معبود محبوب خود همه چیزش را با اخلاص تمام فدا نمود و پاک باخته شد پاداش متناسب عطا کند پاداشی که در خور عظمت و وسعت رحمت وی و صفت شکور» است نه متناسب با آن ایثار و این پاداش فضایل و امتیازاتی است که «زیارت» و «زائر» و «زیارتگاه سیدالشهدا دارد و در احادیث ذکر شده است.

 جالب توجه اینکه خدای مهربان چنین پاداش و ثواب را حقی ( در دو حدیث به حق علی الله» تعبیر شده یعنی ثابت و لازم است بر خدا (کامل الزیارات ۳۱۲، حدیث ۲ و ۱۶۸ حدیث (۵) و در یک حدیث «حقیق علی الله» آمده، یعنی شایسته و سزاوار است بر خدا مأخذ بیشین ۱۶۷، حدیث (۳). به نظر نویسنده این گونه تعبیرها مانند تعبير كتب على نفسه الرحمة) (انعام ٫١٢). می باشد که خدا بر خود رحمت و مهربانی را فرض نموده وگرنه احدی برای خود اثبات حقی - به صورت مطالبه - بر خدای تعالی نمیتواند بکند زیرا بنده و آنچه در کف دارد از مولایش می باشد.) برای زائران مرقد حسین بن علی بر خود شمرده و ادای آن را وعده فرموده راستی که چقدر آفریدگار ما پُر مهر و دوست داشتنی است و ما غافل و کافر نعمت و تا چه حد اسباب جلب رحمت و مغفرت الهی فراهم است و ما در غفلت 

شفا جستن از تربت پاک سیدالشهدا

 از جمله مزایایی که مرقد مطهر حسین بن علی الله دارد، این است که آفریدگار متعال در خاک قبرش شفا قرار داده برای روشن شدن مطلب از احادیث متعددی که رسیده خبر زیر را نقل میکنیم و سپس به توضیح می پردازیم:

راوی خبر - ابن ابی یعفور - میگوید به امام صادق گفتم:

 کسی از خاک قبر حسین بر می گیرد و از آن برای شفا یافتن فایده می برد و دیگری می گیرد و از آن بهره ای نمیبیند امام فرمود: نه! سوگند به خدایی که جز او خدایی نمی باشد هیچ کس نیست که باور داشته باشد، خدا به وسیله آن تربت به او فایده می رساند مگر اینکه پروردگار آن را وسیله نفع بردن و بهبودش میگرداند. ( كامل الزيارات ۲۷۴، حدیث ۱)

چنانکه در حدیث مذکور تصریح شده استفاده از خاک پاک مرقد ابا عبد الله الله شرط اصلی اش اعتقاد به شفابخشی است و خود این عقیده و باور - با تأثیری که روان بر بدن دارد - به درمان کمک می کند.

 اما آنچه گفتنی است و هر موحدی آن را باور دارد این واقعیت است که تأثیر و تأثر از آفریدگار است. اثری که گیاهان دارویی یا مواد شیمیایی بر بدن دارد از سازنده آنها که ترکیب کننده مواد یا مکتشف خواص آنهاست نمی باشد و او خود نیز چنین ادعایی ندارد بلکه از آفریننده گیاهان و مواد شیمیایی است. پس نقش دانشمندان داروشناس و پزشکان چیست؟

پاسخ این است که نقش آنها کشف رازهای طبیعت است که بعد از آزمایشهای پیاپی به آنها دست می یابند و این خود کاری بس مهم و ارجمند و

قابل ستایش است.

بنابر این با اندک دقت و انصاف میفهمیم در واقع موجد خواص و آثار همه اشیاء و درمان بخش همه دردها خداست و بس و پزشک و داروساز و دارو همه اسباب و وسایل و وسائط هستند و البته در نظام خاص این جهان - که عالم اسباب است - لازم می باشند.

آری در بینش توحیدی دیده ای ژرف بین باید تا از این سببهای ظاهری در گذرد و مسبب الاسباب را ببیند. تفکر و شکستن بتهای پیش ساخته در ذهن نخستین شرط لازم این بینش است. آیا توان چنین مجاهده ای را داریم؟

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه